من بعد از ده سال زندگی تازه فهمیدم ک هیچ چیز من ب شوهرم ربط نداره و هیچ چیز اون ب من
منی ک سخت متعهد ب زندگیم بودم و هستم و درد دلام واسه شوهرم بود ولی الان فهمیدم ک ن مادرمه ک دلسوزم باشه ن پدرم ک پشت و حامیم...
الان فهمیدم ک باید واسه خودم ی پس انداز پنهون داشته باشم
الان فهمیدم ک باید بخاطر خودم ب خودم برسم و شاد باشم ن بخاطر زندگی با همسرم
تازه فهمیدم ک از خود گذشتگی برای همسر هیچ معنی نداره
تازه فهمیدم ک چقدر خودم مهمم و میتونم ب خودم انرژی بدم و توقعی از شوهرم نداشته باشم
شوهر ینی همخونه وشریک جنسی...فقط همین دیگ هیچکست نیس
خودت پای خودت وایسا از شوهرت هیچی نخاه ک بعدن پشیمون بشی...قوی باش و خووت رو بختطر خودت درمون کن و شاد باش و زندگیتو ادامه بده