2737
2739

دوماهه عقدیم

شوهرم یه خواهر ۱۳۱۴ داره ، دیرور گفت روز دختره یه استوری واسه خواهرم بزار 

گفتم فرداست حالانیست ولی یه تبریک خشک و خالی به من نگفت 

منم هیچی نگفتم گفتم شاید فردا بگه بهم

حتی امروزم که گفتم مامانت اینا زنگزدن بهم تبریک گفتن بازم هیچی نگفت ، وقتی میگم میگه تو که دیگه زنی شوهر داری گفتم جه ربطی داره من سنم کمه هنوزم دختر جوونم باید بهم تبریک میگفتی چطور فکر خواهرت بودی ولی من نه 

بعدم هرچی حرف زد زیاد خوب باهاش حرف نزدم دیگه تلفنو قطع کرد 

حالا فردا چجوری باشم بگم که خیلی ناراحت شدم؟

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

انقدر بچگونه رفتار نکن

خودتو بی ارزش میکنی که میگی به من تبریک نگفتی

رادینم..پسرمامان هیچوقت فکر نمیکردم یه پسر شیرین مثل تو داشته باشم از وقتی اومدی دنیای مامان قشنگ شد عشق کوچولوی من مرد کوچیک مامان...😍نازگلم قلبمی معجزه کوچولوی من دختر قشنگه مامانربان گوشه ی عکست...حق من این نبود عکستو بااون ربان مشکی ببینم داداشی😔😭🖤 پادشاه زندگی من جایی همین نزدیکی ها مشغول تلاش است...کم می خوابد. استراحتش کم است.دستان مردانه اش را که حکمتش را نمیدانم چرا آرامش بی پایان دارد.پادشاه من خسته میشود اما خستگی در میکند از من...آغوشش از جنس خواب است بی هوا هم که بغلش کنی چشمانت بسته میشود از آرامش بی حساب...چه افتخاریست خانمی کردن برای چنین گوهری...چه برکتیست که خستگی اش با من در میشود...به خودم میبالم که از وجود من لذت میبرد... دستانم خالیست. چیزی برای عرضه ندارم. اما تا آخرین شماره های نفس هایم قدر دان توام..قدردانم که پادشاه من بهترین مرد زمین است...لمس قشنگیست واژه خوشبختی و من خوشبخت ترینم با تو❤همین که از عمق وجود میدانم دوستم داری برایم کافیست...
2731
2738

من همینجوری از دست شوهرم عصبیم😐😐😐😐

پسره بیشور😐

روز دختر بابام گف بریم برات ی روسری بخرم با بابام اینا رفتم روسری بخرم بعد زنگ زد گف پول پیشته گفتم اره گف ی روسریم برا ابجیم (مجرده دختره ایکبیری😐) بخر پولشو بت میدم 

خریدم گفتم حتما پدر شوهرم نتونسته کادو بخره میخواد اون بده 

بعد هیچی شب رفتیم اونجا 

شوهرم جایی بود بعد اومد دیدم دستش ۳ تا گله یکیشو داد ب من یکیشو ب خواهر زادش یکیشم ب ابجیه مجردش بعد روسری رو دادم به شوهرم اونم داد ب ابجیش گف اینوفاطمه (من) داده😐😐😐😐😐😐😐😐

ینی کارد میزدی خونم در نمیومد فک کرده من حق مادری ب گردن ابجی چندشش دارم😐

اونوقت ب من فقد ی گل داد اونم گلی ک ب خواهر زادشم داده بود😐😑

شانس اورد دیر وقت بود رف خونشون بخوابه وگرنه الان قششششنگ نصفش کرده بودم

از حرصم خوابم نمیبره😑

کاربری سوممه😐🔫
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687