خونه دوستم بودم(پسر). بعد زن دوستش اومده بود سگشونو بزاره خونش چون خونواده شوهرشو میومدن دوس ندارن سگ.
بعد اومد سگو گذاشت رفت من دارم با سگه بازی میکنم با ذوق بعد دوس پسرم میگه هاااا چرا دست ندادی با فلانی!!!
یعنی چییی من اصلا تو این کرونا دست دادن یادم رفته بعدم سلام احوال کردم که . گفت شوکه شد اصلا دست ندادی بعد من گفتم نه اصلا شوک نشد دختره بخاطر شوهرش ناراحت بود با شوهره اختلاف دارن داشت مشکلشونو میگفت گریش گرفت دختره بیچاره.
خیلی بدم اومد از حرف دوس پسرم یعنی چه مگه من بچه ام. بهش گفتم دیگه با من اینجور حرف نزن برو دوستتو جمع کن دختر مردمو اذیت نکنه.