زندگی

اصلا اینجوری فکر نکن.وقتی شما صحبت میکنی یه جورایی یاد رفتارای شوهر خودم میفتم.من اوایل شوهرمو دوست نداشتم فقط دنبال بهانه بودم که بحث راه بندازم و فقط تنش بود.یه جورایی ازهم دلسرد شده بودیم فقط تو یه خونه بودیم.و میدیدم شوهرم و خودم داریم بهترین روزامونو از دست میدیم با لجاجت.با خودم فکر میکردم الان من راه برگشتی دارم یا برگردم چی میشه.باز اینجا یکی هست که دوستم داره و هرکاری میکنه برام.میخواستم بگم منم فراز و نشیب زیاد داشتم ولی خودم خودمو تغییر دادم اگر که به ویژگیهای مثبت زندگیت فکر کنی میتونی منفیاشو از بین ببری.

شما یه مدت به دلش باش،براش مامان نباش رفیقش باش ببین اوضاع اگه بدتر شد بعد راجع به اون مسائل فکر کن.بگو من زندگیمو دوست دارم تو رو دوست دارم بچه هامو خونمو دوست دارم.یه روزایی باهم دوتایی برین بیرون یه چند ساعتی رو باهم بگذرونین به دور از بچه و دغدغه های زندگیتون.

به خودش خواسته هاش اهمیت بده.بزار احساس بزرگی کنه شاید بخاطر این با خانوادت مشکل داره.مطمئن باش شما رو دوست داره ولی چون فکر میکنه خیلی وابسته خانواده ای میگه جدا شیم.بزار فکر کنه اون اول از همه برات اهمیت داره.

عزیزم الان چه کنم باهاش باورت میشه اینقدر دوستش دارم از پریشوب هیچی نتونستم تو دهنم کنم حتی یه لقمه نون یا حرفاش میوفتم دلم میخواه خودمو راحت کنم ولی بچهام 

یه مادر این فکرای بیهوده رو هیچ وقت نمیکنه شما هم نکن.توضیح دادم گلی قدر زندگیتو بدون بسازش.با از هم پاشیدن یه زندگی خودتونم داغون میشین.بنظرم ساختنش راحت تر از پاشوندنش باشه.شما باهش راه بیا انشاءالله که خدا هم کمک میکنه دلتون شاد میشه.بنظرمن که دارین به خودتون سخت میگیرین.شما عاشق زندگیتونین هردوتون👍فقط دنده لج و بزارین کنار

شاید باورت نشه بخاطر اون الان یکهفته خانوادمو ندیدم تمام رابطمو با خواهرم قطع کردم میدونه ولی میگه من تو رو با خانوادت دیدم الان خانوادت اینکارو کردن تازه اونا هم هیچ کار نکردن بخدا یه نفر تو فضای مجاز بهش فحش داده الان میگع خواهر تو بوده

من بزارم کنار اون خیلی لجباز و مغروره خیلی

اشکال نداره تو آرامش باهش راجع به این صحبت کن.بگو هرکی بوده چرا الان زندگی من باید بخاطرش بهم بریزه و بهش بگو که دوستش داری و زندگیتو دوست داری.اگر عصبانی هم شد شما به اعصابت مسلط باش و باهش آروم صحبت کن

مردا همشون لجبازن😖

میدونی چیه منم از دستش ناراحت بودم خیلی بهش یه چیزایی گفتم گفتم من خسته ام از رفتارات گفتم خیلی بهم بد کردی واگذارت میکنم گفت دیگه هیچ کار برا من نکن گفتم دیگه نمیکنم الان خودم پشیمونم بد گفتم بهش 

گلی مشکلتون حاد نیست واقعا ولی الان حل نشه بمونه و تلنبار بشه حاد میشه.بگو من بخاطر تو یه هفتس خانوادمو ندیدم چون برام مهمی چون شوهرمی ناراحتیت برام مهمه با اینکه اصلا فکر نمیکنم کار خانواده من باشه.دلشو بدست بیار بزار بهت اعتماد کنه،چیزی نمیگذره که با خانوادتم خوب میشه

آفرین،اولین قدمو برداشتی،یعنی فکر کردی .

چرا یه استوری عاشقانه نمیزاری؟

که چی بشه 

واقعا راست میگی یا اشتباه کردم