شهاب بانگین یکی رو اجیر کرده بودن ماشینشونو تو مسافرت دستکاری کرده بودن ارسلان وارویین مردن معصومه بعد ۱۱ ماه که حافظشو به دست اورد با پسر خاله شوهر خواهرش دباره ازدواج کرد پدرارسلان کرونا گرفت ومرد خواهرشوهرش با مادرش به زندگیشون کنار هم ادامه دادن
یه زمان خیلی از رنگ عوض کردن آدما غصه میخوردم ولی امروز فقط بهشون میخندم. دیدم که پول فایده نداشت، شهرت کافی نبود، دیدم موفقیتهای پرسر و صدا هم عمری داره و فقط شخصیتته که میمونه برات. میخندم به تصورات خودم، که هربار از نگاه من چقدر اون آدمها بزرگ به نظر میرسیدن و تهش مثل یک حباب به اشاره ای از روزگار، تموم!
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
داستان واقعی بود جالب بود این که به هیچ دوستی اطمینان نداشته باید واونارو وارد جمع خانوادگی خودتون نکنید که از بلاهایی که ممکنه سرمون بیارن از حسادت بدور باشیم
دوست عزیز حداقل ای دی اون پیجی که این داستان رو گذاشته رو بده خودمون بریم بخونیم
قهرمان خودت باش🍃ترو جَدِت قسم لایک نکن عاااامو🥲🥺من لایک دوس ندارم خو☹اگه لایک کردی امیدوارم یه هفته اسهال شی و هفته دوم یُبس بشی🙃🖐🤭😁آی اَم یک عدد کاربر صلح طلب🥰