خیلی چیزا
دلم همیشه مسافرت میخاس
برا اینکه ببرنم مسافرت گریه میکردم اونم چجورش
ولی الان دلم یک ذره هم مسافرت نمیخاد اصلا حوصلشو دیگ ندارم
برا پارک رفتن گریه میکردم نمیبردنم الان از کنار پارکا میگذریم و من میفهمم چقد سخته یه بچه ساده ترین خاستشو انجام ندن
خانواده فقیری نبودیم متوسط بودیم ولی هیچ وقت گردش نمیبردنم😐دلم کباب میشه برا خودم
دلم از اون لپ لپ های بزرگگگگ میخاس همیشه مامانم میگف خریدن اونا اصرافه فقط یک بار برام یه تخم مرغ شانسی خرید😐😑