زشته بخدا.
من داداش ندارم داشتم اینجوری نمیشدم.مادرشوهر و خواهرشوهرم خودشونو کشتن با داماد انقد مخفی کردن از حلقه بگیر تا رفت و اومد
چون عروس رو غریبه میدونن
نفهمیدم چی میگی😳🙄
دیشب خواهرشوهرم خونه عمش دعوت بود با شوهرش.بعد من گفتم خیلی وقته خونه فلان عمه نرفتم.مادرشوهرمم رنگش برگشت زبونش سنگین شد.فکر کرد منم میخوام پاشم برم در صورتیکه بدون دعوت جایی نمیرم
خواهرم دخترش نامزدشدازاین روبه اون روشد انثدتواین ۴ماه عوض شده من هنوزتوشوکه ام تاچه برسه به خواهرشوهر
من خواهر شوهرم و مجرد
چه من بخوام ازدواج کنم چه اون یکی برادرم قطعا تا زمانی که همه چیز قطعی نشده به عروس فعلیمون نخواهیم گفت چووووون
بی حد و اندازه فضوله
خصوصی ترین حرف هامون رو همه جا میبره
پشت سرمون حرف زیاد میزنه
حرف هامون رو میچرخونه چند تا دروغ اضافه میکنه جای دیگه میگه
یک کلام
نامحرمه
حتی شب عروسیش اسم ارایشگاشو به من نگفت.
عزیزم چرا مساعل شخصیشون برات مهمه ؟!!!
سخت نگیر خواهر شوهر من حامله شد استراحت مطلق خونه مادرشوهرم بود تا هشت ماه ندیدمش ی ماه دیگه میخواد بزار ی هفتس بم گفتن بچش چیه
منم اهمیت نمیدن همینکه همسرت پشتت باشه کافیه تو موزی و سکرت تر باش نوبت توام میرسه
شایدچون طلاومهریه دخترشو بیشترقرارکردن میخواد تو ندونی دلخورشی ...یا فکرمیکنن چشم میشن😐😑😑
