دختر داییم ۶،۷ سالش بود عشقش شال بود من یه شال درب و داغون نارنجی داشتم بعد حموم پوشیدمش تا اونو دید سر درد گرفت سرشو با روسری بست الانم که ۲۰ سالشه همونجوریه
، یه زن عمو هم دارم یه بار عمم با کفش نو رفته بود خونش کفششو زیر پا له کرده بود پاشنشم از جا کنده بود