2733
2739
عنوان

تیر 91 میای بغلم ایشالله.

| مشاهده متن کامل بحث + 1078800 بازدید | 24360 پست
هههه فاطمه جون ناراحت نباش
هر می حسین رو میبینه هم همینو میگه
(شیر خودتو میدی؟؟؟؟ حتما شیرت بهر نداره!!!! کمه؟؟؟؟ غذا خوب نمیخوره؟؟؟؟)

از این حرفا!!!!
منم میگم برید بابا همین که بچم سالمه شکر خدا


الی جون به تایماز همه رو پشت هم نده
قطره آهن با شیر یا هر چیزی که شیر توشه باید یک ساعتی فاصله داشته باشه
بعد صبحانه بهش آد بده
بعد یک ساعت و یا بعد نهارش آهن رو بده

* بر برگ برگ دفتــــر عمــــرم نوشتــــه ام .....
نابرده رنج، گــــنج به من داده است حسیــــن(ع) *


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام
میشول جان امیدوارم هر چه زودتر لیلی به ارامش برسه و شبا راحت مثله قبل بخوابه
عاطی خدا بد نده انشالله زودی خوب شی
منم نمیتونم نصفه شب اب بدم چون اگه چیزی غیره می می بره دهنش کولاک میکنه
فاطمه جان دست رودلم نذار که خونه
اصلا این عید حوصله مهمونی رفتنو شنیدنه نظرات ریزو درشته هیچکسو ندارم
دیوونه شدم نصفه شبا پا میشم فکر میکنم راجع به اینکه کی بهم چی میگه وکلی باهاش تو خواب دعوا میکنم
میدونم حتما هی بهم میگن یکمی از این بذار تو دهنش از اون بذار منم اصلا دوست ندارم نمیدونم چجوری جوابشونو بدم که ناراحت نشن؟؟
تازه فکر کن ما میریم شهرستان اونجام که بریم یک شب خونه مامانه من میخوابیم یک شب خونه مامانه شوشو
ستاد گیر دادن به بچه:ماهان اصلا بودنو نبودنه من واسش خیلی مهم نیست
اوائل فکر میکردم دنباله من میاد آشپزخونه بعد فهمیدم تو سالنم که باشم خودش میره اونجا چون پر از چیزای جدیده واسه فضولی دلم میخواست تا عید یکمی ننه شناس تر شه خونه مامانه شوشو که میریم بحواد پیشه خودم باشه آخه جاریم که بچش کوچیک بود یکی از افتخاراته مادرشوهرم این بود که بچه اصلا دنباله مامانش نیست خدا به من عقل بده :)))


من بلاخره بعداز یک سالو اندی پریود شدم
بامبو جون...نه اینکه بیدارش کنی بهش آب بدی
وقتی با نق زدن یا جیغ زدن یه وقتی بیدار میشه من همیشه سینه میدادم
چند وقته شیشهشو آب جوشیده میکنم نسبتا ولرم که یه کم به خنکی بزنه...میذارم دهنش
یه وقتایی آروم میشه
یه وقتی هم که واقعا گشنشه دیگه شیرش میدم دیگه!

* بر برگ برگ دفتــــر عمــــرم نوشتــــه ام .....
نابرده رنج، گــــنج به من داده است حسیــــن(ع) *
2731
نیلی الان یکهوبه فکرت افتادم که شوهرت ماموریته و تنهایی ایشالله که اقا کیان پسر خوبی باشه واین روزا زود برات تموم شه
یعنی عیدم شوشو پیشت نیست؟؟
البته خودمم الان تنهام بیچاره شوهرم شیفته تا هر وقت مریض داشته باشه باید بمونه نصفه شب میاد خونه
سلام بچه ها خوبین؟ من و رادین خوبیم.

پستا رو کم و بیش خوندم نمیرسم همه رو جواب بدم خیلی زیاده! میخواستم بگم رادین بالاخره اولین دندونش زد بیرون!! سینه خیزم از تو هال تا اتاقا و آشپزخونه میره!

خریدای عید،خونه تکونیها و هفت سیناتون مبارک باشه.

سلام بچه ها
راستش خیییییییییلی داغونم . از غصه دلم داره می ترکه... نمی دونم چه خاکی بر سرم بریزم!
هنوز نرسیدم پستای شما رو بخونم .
برام دعا کنین
امیرحسین تب وحشتناااااااااااااااک داره! تا 39 درجه هم می ره .
فعلا نه آبریزش بینی نه هیچ مورد دیگه !
از چهارشنبه شب تا حالا اینطوریه و از اون موقع هم دسترسی به دکترش نداشتم! دیشب مجبور شدم بردمش کلینیک کودکان پیش یه دکتر دیگه.
معاینه اش کرد گفت چیزیش نیست!
فقط یه مقدار کم گلوش متورمه
و میگفت ممکنه مال دندوناش باشه!
بهش شربت سیتریزین داده
مال چیه؟
شیاف استامینوفن هم داد
شربت دایمتین هم داد گفت دلش درد می کنه!
مرده شور این سرکار رفتن رو ببره
از وقتی رفتم سرکار ................
حالم بد می شه از خودم و از این شرایط
از بس نق زده دیوونه ام کرده
یبووووووووووووسته وحشتناک
کلا حالم گرفته است
تازه اینا به کنار
امروز دیدم دندون کوچولوش بنفشه !!!!!!! یعنی خاااااااااک عالم بر سرمن!
اینقدر مواظب بودم آخرش آهن دندونشو سیاه کرده!
امیرحسین من:صدای زیبایت،زیباترین ترنم عاشقانه است.. به وجد می آیم از بودنت در کنارم آپلود عکس
2738
الهی بمیرم الهه حون.... ایهمه غصه نخور...
می دونم شرایط خیلی سختی داری و متاسفم . زیر لب زمزمه کن... این نیز بگذرد.
من هم اگر قابل باشم برات دعا می کنم.
الان اومدم و یه سر زدم یهو پستت ناراحتم کرد.باید برم ولی از حال جوجه ات بی خبرمون نزار :(
مهربان مادر من،

ای مرا مظهر ایمان و غرور. ای نگاه تو پر از گرمی و نور، ای صدای تو مرا روح نواز... هرگز از خویش مرا دور مساز
الهه ناز ایشالله خوب میشه به خودت مسلط باش

مرسی ساینا جون به فکر مایی خیلی سخته خیلی

اره عید هم نیست 20 فروردین میاد


من هم قعلا خونه مامانمم قرار بود این هفته عصری میشم برم خونه خودم که فعلا مامانم نمیزاره

تا ببینیم چی میشه
سلام ..

اول بگم که من هنوز 500 تا صلواتمو نفرستادم .. هرچی می خواید فحش بدید و داد بزنید سرم حق دارید چون حق الناس بوده و کوتاهی کردم ... البته وقت هم نداشتم تازه کلاسام تموم شده و من همش تو مسیر خونه خودمون دانشگاه خونه مامانم اینا در رفت وآمد بودم .. البته میومدم می خوندم یکمی ولی خیلی هااااااااااااااارو نخوندم و حاله نوشتن نداشتم .

ایشالله همه مریضا زودی خوب شن . میشولی لیلیت چطوره بهتره ؟

الهه جون خوب میشه پسرت ترسیدم باباااااااا. فقط مرااااقب تبش باش و مطمئن بشو رودل نکرده باشه بچه . چیزی بهش ندادی نپخته یا سنگین باشه ؟ رودل هم خیلی بسیاااار خطرناک می تونه باشه . با مشورت بزرگترا بارهنگ دم کن و یه گل ختمی بنداز توش بعد صافش کن بده بچه بوره . البته حتما مشورت کن بعد انجام بده ببین شکمش چطور میشه .
ضمنا غصه نخور دندونای عسل هم سیاه شده یک ماه بعد از آیرویت دادن !! یه دوره قبلش ایرانی دادم نمی دونم از اونه یا این منم خیلی ناراحت شدم به حدی که تا 10 روزی میشه آهنشو سرخود قطع کردم و دوباره الان شروع کردم و عذاب وجدان هم دارم که ندادم بهش .. خیلی بده خیلی حس بدیه .

اموریت رفتنا و کلا همه رفتن ها هم ایشالله آسون و بسلامتی و خیر باشن .

پستارو نخوندم که خیلی نظر بدم اما یه جمله بی تعارف و بدون معذرت خواهی و رک و راست می گم :

گوه بخوره هرکی بخواد تو عید راجب بچه هامون نظر بده . جواب دندون شکن بدید و هرجا ناراحتید نرید . منم اجازه نمیدم کسی حرفی بزنه یا خوراکی دسته بچم بده . محاله ممکنه . انقد بزرگ بشن خوووب بشن شکر که سالم هستن . داداش من 2200 بوده الان شیری هست واسه خودش ماشالله . خیالتون راحت . فقط حساسیت دارا خیلی مراقب باشید تا این حساسیتا از سر بچه هاتون دربیاد .

بچه دوم دختره خالم هم دنیا اومده سه 4 روزی هست . 1970 وزنشه . 1 ماه و نیم زودتر اومده . زردی هم شده . که یکم انگار اومده پایین تازه .

قبل از این دو بچه هم 4 تا سقط داشته بنده خدا . به ترتیب بزرگ و بزرگترم بودن . بازم خداروشکر . این دومی رو ناخواسته باردار میشه و هزار مرتبه شکر که بچه اش با اینکه زود اومده سالمه . ازون استراحت مطلقیا و بارداریای سخت با بستنه دهانه رحم و تزری روزانه هپارین و .. بود .

خدایا راضی ایم به رضای تو .

راستی مشکلات مادربزرگ و پدربزرگم و داییم اینا همچنان ادامه داره و اعصابمون داغونه ...

مشکلاته دیگه هم که ...

چی بگم

دوستون دارم


یادم رفت از عسل بگم . حسابی شیطون شده ماشالله !

غوله وحشیگری شده . چاردست و پا میکنه و رو زانوهاشم می شینه و دستشو هرجا بشه میگیره بلند میشه و واسه همین چند بار با پس سر خورده زمین چون نمی تونه از وایساده به نشسته دربیاد.. خیلی خطرناک شده خیلی .. به همه چی فوضولی می کنه و ورووجکه . خدا همه شونو بگه داره آمین
راستی مرسی از همه که یاد من هم کردن یا نکردن چون وقت نداشتن . و منطقیه .

و در ضمن من از سیما جون خیلی ناراحتم بخاطر پستش که گفت رغبت نمی کنم جواب بدم . ببخشید ولی چند وقت پیش خوندمش و هر بار که به اینجا سر زدم این جمله واسم تداعی شد و اصلا حس خوبی نداشتم .

شاید بهتر بود سیما جون بگی حوصله ندارم یا وقت نمی کنم . نمی دونم چرا این "رغبت نمی کنم" اینقدر بد بود . لاقل واسه من .

نتونستم نگم. ببخشید
اول از همه سمیرا جون مرسی از این که به یاد منم بودی با اینکه تازه واردم اگه تعطیلات عید رو رشت میای اطلاع بده در خدمت باشیم خانومی
میشول جونم دختر منم با این که معمولا شبا بیدار نمی شه ولی چند روز تو ماه بد قلقی می کنه و تا صبح نق می زنه
رها جون مامان رسا دختر منم از یک ماهگی دچار رفلاکس شد تا 6 ماهگی تحمل کردم دارو ندادم ولی تو 6ماهگی یکهو شدید شد و بچم خیلی اذیت شد که دکترش دعوام کرد که چرا داروهاشو ندادم شربت موتیلیوم که خیلی سخت گیر اومد
و امپرازول 20 الان خیلی بهتره تو هم حتما حرف دکترش گوش کن
شکوفه جون مامان رادوین دندون نی نی مبارک دختر من بی دندونه
ساینا جون از بد غذایی نگو که من دیگه بی خیال شدم دخترم غذا بخوره .دهنشو سفت می بنده وقتی به زور بهش می دم بالا میاره
فاطمه جون در دهن مردم نمی شه بست (یکی می خواد به خودم بگه)دختر من وزنش 10 کیلو ولی با این حال خاله زنکهای فامیل بازم نظر خودشونو می دن که بچه من ال بود بل بود ما شیر خودمونو می دادیم تو شیر خشک می دی بچه من رستم بود بجه من زال بود نمی شد تکونش داد از بس سنگین بود بچت همش پفه الی...............................
در ضمن تبسم جون از حرفات ناراحت نشدم عین حقیقت بود مرسی از راهنماییت
تا جایی که یادم مونده بود جواب دادم

سلام
صبح شنبه تون بخیر و شادی

الهه جون عزیزم غصه کمتر بخور . ایشالا که امیرحسین جون خوب میشه . یه چند روزی مرخصی بگیر . تا هم به اون و هم به خودت برسی . اصلا خونه نمون . پیش مامان اینا باش تا کمکت کن . غصه ی دندونش هم نخور . یکی از بچه ها گفت با جوش شیرین شاید پاک بشه . دقیقا متوجه نشدم چطوری . بازم از دوستان بپرس . نهایتا که اگه سیاه موند شیری هست دیگه ، چه میشه کرد . مگه میشه آهنو نداد ؟ ! بیا و بگو دکتر خودش چی گفت ؟

فاطمه مامان ساراخانووومی خدا رو شکر دخملی بهتره . هفت سین قشنگت هم مبارک . اون آب ها خیلی نازن . مخصوصا اون بز کوهی من عاشق اون بزه هستم ! منم هیچ وقت هفت سینو نمیخرم . همیشه ساتن و حریر و تور و روبان میگیرم خودم تزیین می کنم .

دینا دندون رادین مبارکه دوستم
سایه نا در مورد عید و دیدن اقوام و گیر دادنشون بهترین راه هیچ نگفتنه . خودشون کم میارن . در ضمن خدا رو شکر مشکل رفلاکسش هم اساسی نبوده . ایشالا غذا خوردنش هم بهتر میشه . به قول عاطی بازی شونه دیگه .

برای قطره ها نگووو که دلم خونه . آرنیکا هم شیشه ی قطره هاشو می بینه سرشو برمیگردونه ، دهنشو می بنده ، قیافه شو در هم میکنه . بگوو بچه ویتامینه سم نیس که !!!
همین دو شب پیش با همکاری باباش قطره رو چپوندیم تو حلقش ، ایشون هم پرید تو گلوش ! حالا شوهرم هی چپش میکنه نفس بالا بیاد منم هی نصفه شبی جیغ داد هوار که بچم مرد ! اینقده زدم رو ران هام که زخم شده . نتیجه گیری اینکه روزا بهش قطره بدم خواستم جیغ و داد راه بندازم همه بیدار باشن !

فاطمه مامان رها چرا اینقده غصه ی ریزی رها رو می خوری ؟ حتما ژنتیکیه دیچه ! به همه هم بگو "فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه " = ایضا عاطی مامان حسین خان هم همینو بگه

راستی عاطی بن حسین خوب شد ؟ خودت خوبی ؟ سردردهات خوب شد؟
ممنون برای طرح سبزه سبز کنی ! و برای جواب سوالام در مورد عکس گرفتن !

میشول جون لیلی خانوم خوبه ؟ اسهال ، استفراغ و تبش کنترل شد ؟ برای شستش هم نگران نباش . بابا اینا هنوز جوجه ان ، مدرسه که نمیره شست خوردنش اشکال داشته باشه یا بچه ها بهش بخندن . تازه 9 ماهشه .
واقها می خواستی فلفل بمالی ؟؟؟؟؟

المیرا حتما برو کیش . هوا که خوبه احتمالا دیگه . ایشالا دندون عرشیا خان هم به سلامتی دربیان راحت شه .

سمیرا بووس انرژی مثبت خانووم ، مهلبون . آناهید نازه خانوم سحر خیز رو هم ببوس .
مامان الی خدا رو شکر مشکل تایماز جدی نبوده . بازم بیا و بگو
شکوفه جون دندون کوچمولوی رادوین هم مبارک

بامبو برای لینک مراحل مهم تکاملی در سال اول زندگی: خزیدن یا چهار دست و پا رفتن ممنون . خوب بود .
نورا بازم هر روز بیا بخونمون !!!! خوندی یه نقطه هم بزار !!! ههه

رها مامان رسا بیا بازم ذوق کن یادت کردم . برای رفلاکس هم من بی اطلاعم !
سعیده جون مامی ترانه خدا رو شکر ترانه خانومی خوبه و خدا حافظش بوده . دیر خوندم پستتو

شیما مرسی برای عکس سبزه و منم سبطه ی تخم کدو دیدم . خیلی قشنگه . البته سبزه ی تخم آفتابگردون هم تقریبا همین مدلیه . برجسته هستن و متفاوت
من سبزه ی تخم " خُرفه " هم ریختم . گیاهش وقتی رشد میکنه قرمزه . خیلی متفاوته . ولی خیلی هم ظریف و سخت رشد میکنه . خرفه همون تخم هاس که روی شیرینی برنجی می پاشن .

سودی جون ایشالا دخملی خوب غذاشو بخوره .
پرکی اون پست اولیت چقده کوبنده است !!! خخخخخ
خوب جواب دادی !!!! ههه . ایشالا همه ی همه مشکلات دایی و مامان بابا بزرگت و بقیه ی چیزا حل شن .
عسل طلای وروجکو هم بماچ . صلوات هارو هم بفرست . زودی هم بفرست . همون توی راه که میری میای بفرست . بازم بگم خیلی ماهی ماه.
فرزان مامان رها کوجایی ؟ باز بگو یادم نیستید !!!
نیلی جون ایشالا دوران بی همسری به سر آید . همون پیش مامان باشی که بهتره .
تبسم بوووس نانه ی نازت رو هم ببوس . قربون اون لب و دهن نازش بشم .
رها (فاطمه ) مامان برسام کجایی ؟ دوستم یه پستی چیزی بزار . بابا اینجا نوشتن اولش سخته . بالاخره با همه دوست میشی دیگه ! چلا خلاجت میکشی عجقم ؟
آنچه تو گنجش توهم می کنی *** از توهم گنج را گم می کنی
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز