مثلا بگو خدا همه جیز جفت افریده. یعنی زن و مرد. ادنا زن و مرد دارن. حیوونا دارن. گیاهان دارن. بعد هردو برای خدا برابرن. اما خدا عمدی تفاوتایی گذاشته. هم ظاهرشون. هم تواناییهاشون. هم علاقه هاشون. مثلا باباها قوی ترن. مامانا مهربون ترن. باحوصله ترن. معنیش این نیس ک یکی از یکی بهتره. این فقط واسه اینه ک خدا همه جیز بهشون نداده. ب هرکی جیزی داده.ایتحوری واسه همجالب ترن. و همدیگر تکمیل میکنن. ادما نمیتونن تنها زندگی کنن. باید در خانواده باشن. مثلا خانواده ما. من و پدرت همدیگر و کامل میکنیم.ب هم کمک میکنیم تا بتونیم زندگی کنیم. تا رو بزرگکنیم و نیارهات براورده کنیم. تفاوتامون واسه اینه ک ب چشم هم زیبا بیایم. بعد چون خدا ادما رو جفت افریده، وقتی بزرگمیشن، محبت بین دو نفر ایجاد میکنه. مثلا من و بابات ب هم علاقه داریم. و تصمیمگرفتیم با هم زندکی کنیم. ولی وقتی ک انقد بزرگ شدیم ک مطمین بشیم بدون کمک پدرومادرامون میتونیم زندکی کنیم و بچه داسته باشیم
در کل از محبت و علاقه بگو. وارد مسایل فیزیکی نشو. بذار در حد همون بوس و اغوش با دید عشق و علاقه بدونه. فرقی بین بوسه تو و همسرت و تو و خودش ندونه. دلیل همه ش عشقه و عشق بین شما سه تاس.