برقهامون میره وسایله خونه خراب میشه هربار که خواستگار میاد یه بلایی تو خونه میاد.😢آخرین بار دوهفته پیش بود
این دفعه حرز امام جواد رو داشتم.ولی موقع چای رختن دسته مامانم سر شد سابقه نداشت.لیوانهای سینی مثل زلزله بهم میخورد .ومن باراولم نبود واسترس نداشتم و با اون سینی ولیوانها قبلا هم پذیرای کرده بودم ولی عینه زلزله لیوانها به هم میخورد و
بدترین قسمت نزدیکه پسره چایو رو بردم حس کردم یه چیزی داره سینیو از دستم داره برمیگردونه وسینیو محکم گرفتم.
وپسره اومد تو اتاقم نیم ساعت باهم حرف زد وموقع رفتن گفت سوالی ندارید گفتم نه که پاشه ده الی یه ربع به زمین میخکوب شده بود نمیتونست پاشه.
ومجدد اومد تو سالن نشست وبیست دقیقه هم اونجا میخکوب شده بود .وپسره فِرضی هم بود.