2752
2734
پرتقال جون رسمی بودن با بی احترامی و کم محلی فرق داره همسر من اوایل اصلا دوس نداشت بره و بیاد گیرای الکی میداد می خواست همه رو ببره زیر سوال ولی حالا رسمی هس احترام میزاره احترامشم حفظ میشه
مامان دو تا نی نی 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای این قدر اخلاقش بده که نگووووووووووووووو با خانوادش این طوری کنم خودشو میشکه

البته هر دفعه میریم شهرستان دعوان میشه و این بسشههههههههههههههههههههههههههههه

Daisypath Anniversary tickers همسرم دوست دارم .... میدانم دوستم داری .... دوست داشتنی های ما تا ابد ادامه دارد.
منم تصمیم گرفتم رفتم خونه باباشینا به ننش محل ندم مثل خودش با بغ سلام میکنم تا دلم خنک شه اگههم فهمید بذار بدونه که من چقدر ناراحت میشم
ننش انقدر چسسسه همه میشینن پیش عروساشون انقدر حرف میزنن داستان تعریف میکنن
مادرشوهر من ی سره میگه چه خبر؟؟؟؟؟؟؟؟تا میرم پیشش تو آشپزخونه میگه برو بشین
مثل دوتا غریبه که از هم بدشونم میاد
منم میدونم چطور رفتار کنم
خداجون دوست دارم*ساغر*
2731
من خیلی کم میرم با ننش ایناااااااااااااااااااا چون شهرستان هستن

رابطه خوبی داشتم تا اینکه دعوا شد ووووووووووووووو ..........................

ولی بازم خودشون شروع کردن به رابطه خوب داشتن

منم هیچی نمیگممممممممممم فقط بعد از دعوا میرممممممممممم اصلااااااااااااااااااااااااا تکون نمیخورم مثل مهمون میمونم

Daisypath Anniversary tickers همسرم دوست دارم .... میدانم دوستم داری .... دوست داشتنی های ما تا ابد ادامه دارد.
دختر شهریور منم دوبار دیگه بهش بگم میگه دلم میخواد

رسمی باشه خوبه منم با خانواده شوهرم رسمی ام چون کلن آدمای پررویی ان گفتن سلام میگم سلام اگه بگم سلام خوبی جل میذارن سوار میشن
امتحان کردم که میگماااا
شوهر من رسمی نیست انقدر پسر خاله میشه که هر شوخی دلش بخواد با هر کی میکنه بعد بغ میکنه کون محلی به معنای واقعی

ببخشی انقدر بی ادبی تایپ میکنما
خیلی دلم پره
خداجون دوست دارم*ساغر*
نه راحت باش

حالا شوهر من وقتی میاد خونه ماااااااااااااااااااااااا یا قران انگاری باباشووووووووووووووو کشتن

مایا در جریان هستتتتتتتتتتتتتتتتتت

داداشم بیچاره اون روز میگفت اشکال نداره با تو خوب باشههههههههههههههه اصلا با ما حرف نزنه

Daisypath Anniversary tickers همسرم دوست دارم .... میدانم دوستم داری .... دوست داشتنی های ما تا ابد ادامه دارد.
به مادرم ووووووووو برادرم خیلی لج داره خیلی

داداشم این قدر ماهههههههههههههه تو فامیل همه عاشقشن

این قدر ارومههههههههههههههه

خواهرشوهر کوچیکم ازدواج نکرده

همیشه میگمممممممممممممممممم خدا تلافی سرتون در میاره

Daisypath Anniversary tickers همسرم دوست دارم .... میدانم دوستم داری .... دوست داشتنی های ما تا ابد ادامه دارد.
تازه شوهر من با خانواده اش نمیسازه خودش میدونه اخلاق ندارن اگه 1روز پیش هم باشن جنگشون میشه
ی بار بعد 3سال با هم رفتیم مسافرت تو 5روز که تازه خونه فامیلاشونم بودیم اینا 10با پریدن به هم
شوشو هم جواب خانوادشو میده حال میام
ولی اگه من بگم بالا چشتون ابرو واویلاس میگه تو هیچی نگو هرچی گفتن به من بگو من جوابشونو میدم
مثلا چندروز پیش خونه بابا شینا بودیم من کلاس زبان داشتم 2 بار گفتم بریم دیرم میشه بعد گفت چرا انقدر میگی زشته بدشون میاد
گفتم به .....خررررررررر
خداجون دوست دارم*ساغر*
من اویل خودم خیلی ناراحت میشدم و مدام بحث می کردیم ولی دیدم فایده نداره وقتی چیزی می گفت میگفتم اخی ناراحتت کردن حالا حسابشون رو میرسم بعدم قربون صدقش میرفتم اصلا یادش می رفت ولی وقتی جبهه می گرفتم حساس شده بود و مدام ایراد می گرفت اخه من با مامانم اینا همسایه هستیم و زیاد همدیگه رو میدیدیم
مامان دو تا نی نی 
سلام دوستان شوهرمنم تقریباهمینطوریه میادمیشینه پای تلویزیزن نه حرفی نه کلامی
بهش هم که میگم میگه شماهاهمه زنین من چه حرفی مینوتم بزنم...من برادرنارم باباهم تانصف شب بیرونه خونه نمیمونه
مامی ترمه جان
منم همین کارووووووووووووووو میکنمممممممم
ولی دیدمممممم داره پرو تر میشه دیگه نه جبهه میگرم نه حرفی راجع بهش میزنم

Daisypath Anniversary tickers همسرم دوست دارم .... میدانم دوستم داری .... دوست داشتنی های ما تا ابد ادامه دارد.
ما 2ماه ی بار میریم خونه پدر شوهرم اگه بیشتر میرفتیم و شوهرم گنداشونو میدید انقدر زبون نداشت 2ماه ی بار به مدت نهایییییییییت 3 ساعت!!!
خواهر شوهر منم کوچیکه منم امیدوارم هرچی بامن کردن با دخترشون بکنن
وقتی میریم شهرشون مادرشوهرم اسم منم یادش نمیاد دیگه میبینه شوهم دور منه و هوامو داره میخواد بترکه
ی بار شوهرم خونه خالش گفت مامان سینه مرغو بده به ساغر رون دوست نداره هی محل نذاشت داد به یکی دیگه شوهرم گفت مامان مگه با تو نیستم گفت ایییییییی هییییی دست خر!!!!!
فک کنننننننننننننن
خداجون دوست دارم*ساغر*
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز