2733
2734
عنوان

خیلی بده که پشیمونی دیگه سودی نداره ....حیف که مادرم 😔😔😔

| مشاهده متن کامل بحث + 792 بازدید | 49 پست
عزیرم مشکل همسرت باخونوادتو حل کن دیگع منم عقدم باعشق ازدواج کردم همسرم واقعاباخونوادم بدرفتارع وبدا ...

منم خیلی سعی کردم ...ببین عزیزم از الان خط قرمزهاتو  مشخص کن محکم جلوش واستا یه خاطر عشق از خواسته هات نگذر بخصوص احترام به خانوادت ...بهش بگو هیج وقت حق نداره به خاطر خودش تو رو از خانوادت جدا کنه

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

درسته عزیزم منم مثل شما ازدواج کردم و پشیمون شدم و البته ک فکر میکنم اشتباه ما از اونجایی بود که ما ...

درسته من بیش از اندازه عاشق بودم کاملا چشم و گوش بسته ...الان که فک میکنم واقعا احمق بودم ..

از همون اول نبود به مرور ایجاد شد 

همون سال اول بچه دارشدی فرصت ندادی یکم بشناسیش. اگه از اول اینطور نبود پس رفتار خودت ببین چیکار کردی که اینطوری شده! این دیگه ربطی به عشق و عاشقی نداره. میگه عاشق بودم متوجه نشدم اخلاقش خوب نیست بعد میگی اولش اینطور نبود! تو هر ازدواجی طرفت ممکنه اخلاقش عوض شه!

2731
منم خیلی سعی کردم ...ببین عزیزم از الان خط قرمزهاتو  مشخص کن محکم جلوش واستا یه خاطر عشق از خوا ...

ن باباقلط کردع خودش میدونه من بدون خونوادم میمیرم دارم سعی وتلاش میکنم رتبطشون خیلی بهترشع البته خونواده منم بی تقصیرنیستن عقدم الان یه ماهه ندیدمش بابام نمیذاره!!ولی به هرحال خودش میدونه روخونوادم بشدت حساسم!!!

هرچه آید به سرم بازگویم گذرد♡وای ازاین عمر که با میگذرد!میگذرد♥
2740

مثل من عقل که نداشتم الانم مثل خر تو.گل گیر کردم مشکل من بی پولیشه بیکاریشه بددهنی هزار و یک مشکل دیگه باید سوخت و ساخت خود کرده رو تدبیر نیست خودم کردم که لعنت بر خودم

منم خیلی سعی کردم ...ببین عزیزم از الان خط قرمزهاتو  مشخص کن محکم جلوش واستا یه خاطر عشق از خوا ...

وقتی ازدواج میکنی اولویت باید همسر و زندگی مشترک باشه. لابد از بس خانوادم خانوادم میکنی اونم لج کرده. از نظر من مرد و زن نداره. تو همین نی نی سایت خیلیا با خانواده همسرشون کات کردن میگن همسرمون زیادی به خانوادش چسبیده همش طرف اوناست بخاطر اونا زندگیم سیاه‌کرده!

من نوزده سالمه تو سن یازده سالگی عاشق پسر عمم شدم هفده سالش بود همو خیلی دوستت داشتیم خانواده هامونم میدونستن مامانم گفت نامزد باشن تا بعد بزرگ بشن ولی خانواده عمم گفتن صلاح نیست و ما عقد کردیم من شدم دوازده و همسرم هیجده الانم دوتا بچه داریم و خیلی همو دوستت داریم و در این مدت زندگیمون خیلی سختی کشیدیم چون کوچیک بودیم ولی عشق بینمون همچیو درست میکرد🙃

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687