ببین ترو خدا به جان هر کی دوست داری قبول نکن بخدا پشیمون میشی
از دستش بده ولی قبول نکن
من انقد عاشق بودم که نگو اونم همینطور و این شرط رو برام گذاشت و قبول کردم اگر بدونی چه بدبختیا چه زجرهایی کشیدم که نگوو انقد دخالت میکنن انقد رفت و آمد کنترل میشه انقد پسره وابسته میشه به خانوادش که کم کم تورو یادش میره و انوقته که حرفی بزنی میگه برو به سلامت
به من بعد ۱۰ سال گفت و من به خاطر همین چیزا جدا شدم