خیلی چیزا تو زندگیم هست که هیشکی درکشون نمیکنه.
پدرم که همیشه ازش خجالت میکشیدم.
پرموییم(شاید خنده دار باشه)ولی مایه ی عذابمه و هیشکی درک نمیکنه چقدر عذاب میکشم و خجالت.
الان باردارم.هفته ی شش فهمیدم کم کاری شدیدد تیروئید دارم.تا الان آروم نشدم و همش فکر و خیال که بچم کند ذهن میشه و آسیب مغزی دیده تا الان و هیشکی حتی نمیدونه چقدر نگرانم.
خیلی چیزا هست.