من خوابگاهی نیستم همین تهران درس میخونم خونمونم که اینجاس.
ترم اول بودم دانشگاه ما فقط دخترونس (اسمشو نمیگم لو میرم)هییییچوقت پسر نبود . امتحانات ترم اول بود منم آبله مرغون گرفته بودم وای خدا انقد افتضاح گرفته بودم که یه هفته افسرده شدم چون پوستم صافه هیچ ککو مکی ندارم . بعد من که رفتم دانشگاه واسه امتحان آقا شانشه گند من از دم دره ورودی تا سلف پرررررر بود از پسر همشونم بچه خوشتیپو فلان.....
حالا تصور کنید تیپ من چی بود مقعنه و بارونی و شلوار و بوته بلنده مشکی از سررررر تا پا مشکی . با شالگردنه سفید که مثله کلاه پیچیده بودم پیشینیمو گرفته بود ماسکم زده بودم یه عینک خنگیم زدم دور مشکی . اصن خیلی روزه افففففتضااااحی بود .
یبار نصف شب 6 نفری با جفت پا 5 دقیقه زدیم به دیوار اتاق بغلی و داد زدیم زلزله... چشمتون روز بعد نبینه خواستن بندازنمون بیرون از خوابگاه ما خیلی شیطون بودیم همون ماه اول تو کل خوابگاه معروف بودیم به خیلی کارامون فکر میکنم میبینم چقد احمق بودیم
من خوابگاهی نبودم ولی انقد حوابگاهو دوس داشتم با همکلاسیام میرفتم شبا خوابگاه پیششون😂مخصوصا شبای چهارشنبه ک فرداش تعطیل بود تاصب فیلم میدیدیم حرف میزدیم، غیبت میکردیم، اوف نگم
اگه بگم بهترین دوران زندگیم بود دروغ نگفتم.هعی یادش بخیر.
من تا یکی از خاطرات دانشجویش تعریف میکنه خیلی غصه میخورم خوشبحالتون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
