پدر شوهرم وضع مالیش خیلی خوبه
چند وقت پیش ما اثاث کشی داشتم شوهرم موافق نبود وسیله بگیریم برای خونه جدید گفت دستم خالیه
تا اینکه رفت واسه ویلای باباش بیلیارد خرید دور از چشم من البته واسه اونجا خرید زیاد کرده کلا
منم فهمیدم گله کردم رفت واسه خونه کنسول خرید چیزی نگم حالا باباش شهرستان خودشون خونه خریده
قبل این جریانا من التماسش میکردم مبل راحتی رو عوض کنیم یا چندتا تزینی بگیریم موافق نبود حتی میخواستم برای خودم انگشتر بگیرم نذاشت (من پول ندارم بهم پول تو جیبی نداده تا حالا) حالا خیلی ریختم به هم که میخواد واسه اونجا خرید کنه محض خود شیرینی
من میگم وقتی خودمون هنوز خیلی خرید داریم حرومه واسه تفریح یکی دیگه خرید کنی میگه بابامه
باباش خیلی خیلی پولداره نیازی یه قرون دو زار شوهر من نداره (کله پزی نون وایی رستوران کت شلواری املاک داده اجاره خودشم املاک داره شوهر من کارمنده)
منم وقت روانشناس گرفتم
میگه اینارو نگی یه وقت زشته