راستش واسم جالبه اعتقاد به تناسخ نه ردش میکنم نه قبولش دارم کلا نسبت به بعد مرگ ندانم گرا هستم هیچ عقیده و باور خاصی رو نمیتونم بپذیرم و البته رد کنم هر کدوم ی کاستی هایی داره و برام قابل قبول نیست و هرکدوم ی خوبیهایی هم داره که نمیتونم قطعا رد کنم..منتظرم ببینم اونطرف چه خبره
اکه تناسخ واقعی باشه یعنی اگاهی ما به جسممون ارتباطی نداره
ولی از نظر علمی اگاهی ما به مغز و جسممون وابسته است
یه زمانی خیلی مطالعه کردم
نمیدونم تخصصی برای رد یا قبول ندارم
ولی بینهایت برام جالب هست و خاطرات افراد مو به تنم سیخ میکنه
اعتقاد دارم حتی وقتی خیلی بچه بودم هر شب خواب یه خانواده ای رو میدیدیم که یه مامان دیگه داشتم و همش توی خواب نگرانم بود میگفت پریا اینجا غذا بخور تا گشنه نمونی
فکر کنم توی زندگی قبلی مامانم خیلی بهم وابسته بوده
منم نظری ندارم درموردش هر چی درموردش میخونم میرن باورش کنم ولی قران رد میکنه و نمیشه رو حرف قران حرف اورد....رمان الف رو بخون
دقیقا ما هم یه دوستی داشتیم که حتی دنبالش رفت و تهش جایگاهش رو تو کشور دیگه ای پیدا کرد و الان میگه اونجا ارامش دارم چون برا اشناست همه چی حس میکنم زمانی اونجا بودم
به گفته خودش همه مردم اون محله فکر میکردن ایشون بچه اون خانواده بودن حتب به دلیل شباهت
نه یادش نبود، ولی همش تصویرهایی تو ذهنش تداعی میشد که توسط یه استادی تونست تشخیص بده و به دنبالش رفت متوجه شد واقعا درسته و وقتی گذشته خانم رو پیدا کرد و تعریف های مردم خیلی وجه تشابه بین خودش و اون متوفی پیدا کرد
برای من هم زمانی ک گفت درکش سخت بود اما واقعا نمیتونم رد کنم
چون ی جاهایی تو اعتقادات ما هم میگه روح وفتی به جنین دمیده میشه ازش قول گرفته میسه هیچی از عالم غیب یادش نمونه شاید واقعا این گذشته هم جز همین قسم خوردن باشه تا اختلالی در حالش ایجاد نشه
خودش که اعتقاد زیادی به این قضیه داشت میگفت این روح مجدد به این دنیا میاد تا به عرفان برسه یا مثلا کسی که مشکل جسمی داره ازار جسمی نمیبینه روحشه که تا به تکامل رسیدن باید سختی بکشه
از نظر منم درکش سخته من دیگه پای حرفاش ننشستم
