کسی هست باهاش دردو دل کنم؟
بگو عزیزم
سر چه موضوعی به بحران رسیدی؟ شوهرت؟ خانواده شوهرت؟ کارای خونه؟ .....
من و همسرم اصلا با هم مشکل نداریم... دوان عقد خیلی خوب بودیم مشکلم فقط خانواده شه... و اینکه واحد کناری مادرشوهرم زندگی میکنیم. دلم خیلی پره
عزیزم حیفه این روزاس که خرابش کنی
کی دلش پر نیست از الان خودتو داغون نکن
مادرشوهرم توی هفته چهار پنج شب میگه شام بیاید اونور... با اینکه سر مسایل عروسی و گدا بازی هاش و پول خرج نکردن هاش دلم ازش پره اما ادم تیکه بنداز و رو مخی نیست... مشکلم میدونین چیه؟
چیه?
من میخام با شوهرم تنها باشم. بخدا 7 بعد از ظهر از سر کار میاد 11 شب میخابه فاصله بینشم که همش اونوریم خسته شدم بخدا
اولشه داغه کم کم بهتر میشه
خوب نرو الکی بگو یه شامه خوشمزه درس کردم بعدن میایم
نمیشه دیر برید زودم بیاید؟
اصلا درک ندارم. هر وقتم میرم با شوهرم بگم میگه زشته شام درست کرده نریم اونور... من خیلی ساده ام اصلا میدونم چکار کنم شرایط عوض شه
از ظهر شامتو حاضر کن گفت بیاین اونور بگو ایشالا یه موقع دیگه من غذام حاضره
اصلا درک نداره مادرش. مثلا میخاد لطف کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
