2733
2734
عنوان

اکیپ علمی تخیلی همه می تونن بیان عزیزان موضوع امروز ازاد 💎💎💎💎💎

| مشاهده متن کامل بحث + 864 بازدید | 272 پست
نخیر فقط واسه منی😒هیس حرفم نباشه😒

عاقا من تسلیمم    /

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
نگار مال منه..عخش منهههه..همه چیز منهههه...ببین کلیه جون با من بحث نکن😒

لاامپ جووونم فک کنم دوست داری از پایین دارت بزنم😂😂😂😂

یکی توی دلمه فرق داره باهمه❤https://harfeto.timefriend.net/16274179851352


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آیا از زنبورها میترسید؟ احتمالا بعد از خواندن این مطلب بعد از دیدن یک زنبور در طبیعت وحشت خواهید کرد! این زنبور که در مناطق گرمسیری زندگی کرده و Hymenoepimecis argyraphaga نام دارد یکی از بدترین انگلهای روی کره زمین است. این زنبور عنکبوتهایی که تار می‌بافند را پیدا کرده و از آنها به عنوان میزبانی برای بچه‌های خود استفاده می‌کند. هنگامی که زمان تخم ریزی زنبور ماده فرا می‌رسد، این حشره یک عنکبوت را انتخاب کرده و نیش میزند که این نیش باعث فلج شدن عنکبوت خواهد شد. سپس زنبور تخم‌های خود را بر روی شکم عنکبوت قرار می‌دهد. پس از مدتی لاروهای کوچک (کرم حشره) زنبور از تخم بیرون آمده و با چسبیدن به عنکبوت از خون آن تغذیه می‌کنند. پس از گذشت چند هفته لاروها ماده شیمایی ناشناخته‌ای را به مغز عنکبوت تزریق می‌کنند، این ماده تمامی مغز را در بر می‌گیرد و به حشره دستور می‌دهد تا برای لاروها پیله ببافد. پس از به پایان رسیدن ساخت این پیله عنکبوت در وسط آن قرار می‌گیرد و لاروها آماده پوست اندازی می‌شوند. در همین زمان لاروها در پیله قرار گرفته و این عنکبوت را کم کم می‌خورند. چند هفته بعد لاروها به زنبور تبدیل می‌شوند و این چرخه ادامه پیدا می‌کند. حالا تصور کنید که این زنبورها جهش پیدا کنند و قادر باشند تا از انسانها نیز به همین شیوه استفاده

من خیلی وقته مردم.فقط زوری نفس میکشم
ببخشید نمیدونستم اذیتت میکنم  فقط میخواستم جواب زحمت هات رو بدم  ببخشید دیگه تکرار نمیشه ...

وییی مظلوم شدی؟/

شوخی کردمم دیوونع.....راحت باش نازار/

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
2731

۲۵. در علوم کامپیوتر، یک زامبی کامپیوتری است که تحت اشغال یک ویروس، یک اسب تروجان، یا یک هکر درآمده است. بیشتر صاحبان کامپیوترهای زامبی نمی‌دانند کامپیوترشان در معرض خطر قرار گرفته است.

مطلب مرتبط: ۵۵ حقیقت جالب در مورد قتل های زنجیره ای دنیا

۲۶. فهرست ۱۰ امن‌ترین کشور دنیا در موقع شیوع زامبی‌ها طبق مکان جغرافیایی، مکان‌نگاری، افراد مسلح، تراکم جمعیت، و آمادگی نظامی به این قرار است: ۱)استرالیا ۲)کانادا ۳)ایالات متحده ۴)روسیه ۵)قزاقستان ۶، بولیوی ۷)نروژ ۸)فنلاند ۹)آرژانتین و ۱۰) سوئد

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
جون فدا عشقم بشم ک😍😍نبینم مال یکی دیه بشیا😒❣

هیسسس نفس الان اتیشمون میزنع  /

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/

۲۷. داستان‌های مربوط به مردگانی که به زندگی بازگردانده شده‌اند هزاران سال قدمت دارند. به عنوان مثال، ۵۰۰۰ سال پیش در قصه‌ای از خاورمیانه به نام یکی از خدایان خشمگین تهدید می‌کند که مردگان را به زندگی بازخواهد گرداند تا زنده‌ها را بخورند.

۲۸. زامبی‌ها در اساطیر چینی (“اجساد رقصان”) نامیده می‌شوند. در حالی که بدن‌شان بدن انسان است اما فکر یا اراده‌ی مستقلی ندارند. در بعضی از اساطیر چینی، زامبی‌ها آدم‌های مرده‌ای هستند که دور از خانه‌ مرده‌اند و باید به دهکده‌ی زادگاهشان برگردند تا بتوانند در آنجا به آرامش ابدی برسند.

۲۹. در داستان‌های حوزه‌ی اسکاندیناوی، به زامبی‌ها گفته می‌شود. طبق افسانه‌ها، دراگرها جنگجویانی قوی بودند، اما پس از مرگ، راضی نمی‌شدند که در گورها قرار بگیرند. بلکه در عوض، باز می‌گشتند تا به زنده‌ها حمله کنند. برای کشتن یک دراگر شخص باید سر او را ببرد، بدنش را بسوزاند و خاکسترش را در دریا بریزد.

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
بیا بریم پی وی عشقم😍😒

وییی میتلسم/

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/

۰. عموما عقیده بر این است در ساعاتی که جمود نعشی اتفاق می‌افتد، زامبی‌ها در خطرناک‌ترین حالت‌شان هستند. به طور خلاصه، پیش از آن‌که اجسادشان بر اثر تجزیه شدن تخریب شود، آنها قدرت و سرعتی برابر با انسان‌های زنده دارند.

۳۱. یک موجود زامبی‌گونه‌ی محبوب است. آن‌ها، مانند زامبی‌ها، وقتی به زندگی باز می‌گردند از تجزیه شدن و بوئی شبیه اجساد در حال فساد رنج می‌برند. با وجود این، بر خلاف زامبی‌های مدرن، دندان‌های‌شان به شکل برآمدگی‌های کج و دندانه‌دار وحشتناکی رشد می‌کند. همچنین بر خلاف زامبی‌ها، آنها آدم‌ها را نمی‌خورند یا خون نمی‌نوشند.

۳۲. با این که هائیتی خاستگاه داستان‌هایی در مورد زامبی‌های مدرن بوده است، اما داستان‌های زامبی‌ها در سراسر جهان، من جمله اروپا، آسیا، امریکای شمالی، افریقا و خاور میانه یافت می‌شود.

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
لاامپ جووونم فک کنم دوست داری از پایین دارت بزنم😂😂😂😂

عی جانع دل نگار.../

من همیشع ی صندلی واسم کم بود ،کتم واسم تنگ بود ، کفشام برام کوچیک بود،ساعتم خواب میموند و من ازش جلوتر حرکت میکردم .دنیا برا من جای کوچیکیع ،احساس میکنم همع جا بستس و نمیتونم نفس بکشم، انگار همع این لحظع هارو قبلا دیدم، درختا، صدای ابشار،قورباغه ها، اونارو زمانی میبینم ک در حال مردنم/
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز