اینارو خودم به داداشم یاد دادم
مثلا یه اختلافی میفته بین مادرم و همسرش
میاد تو خلوت میگه مامان قربونت برم تو بزرگی کن مریم حساسه منم بهش تاکید میکنم درست رفتار کنه
ازون طرف میره به زنش میگه مریم تو عشق اولو اخرمی تو نباید خودتو با مادرم دشمن بدونی مثل دخترشی من میدونم فلان حرفو زده میدونم حرفش بد بوده ولی مادرمه تو حاظری من باهاش جنگ کنم حرمت بشکنم بخدا تو عزیز ترینمی اولو اخر دنیا تو برام میمونی ولی اگه میخوای خوش حال باشم از مامانم دلخور نباش مثل مادر خودت بدون و دل زنداداشمم بدست میاره
در نهایتم منطقی هردوشون باهم رابطه خوبی دارن
البته هم زنداداشم هم مادرم هردو عاقلن خودخواه نیستن و بدی و خوبیای خودشونو دارن
کاااملا مخالفم
کاملااا
تجربه کسب کردن به درد عمه شون میخوره واسه خودشون کسب کردن
بچه هاشونم باید تجربه های خودشونو کسب کنن
اونا اگه درست زندگی میکردن این وضع زندگیاشون نبود
و تربیتشون انقد مشکل نداشت که بچه ها به مشکل بخورن
اگر هر مشکلی داشتن اول خودشون بعد مشاور!
همین
برای روابطتون قانون بزار
به هیچ عنوان نه خودت ن همسرت نباید دعوا هاتونو میش خانواده ها ببرید
یا حتی دوستان
بدترین نوع باز کردن راه دخالت خانواده ها تعریف بحثای زنوشوهریه
یا اگه بحثی بین تو و خانواده همسرت پیش میاد نباید بقیه مطلع شن
و همینطور بلعکس
ذهن باز این نیست که هر حرفیو قبول کنی
باید منطقی بود
شاید حجم دلخوریای همسرت زیاده و همینطور مادرت
اما تو باید بتونی دل هردو رو نرم کنی حسادتارو از بین ببری تا خودت بینشون قرار نگیری ک مجبور بشی یکیو انتخاب کنی ک دل مادر یا همسرت هرچند مقصر بشکنه
چرا گذشته باشه
هر زندگی قابل ترمیمه
هیچکس از ارامش بدش نمیاد
البته اینم بگم بعضی مادر پدرها واقعا سمی و اسیب رسانن
بازم باید حرمت نگا داشت رابطه هارو بشدت کم کرد
بعضی همسرها هم خودخواه و حق ب جانب ان
که بنظرم راحت میشه توجیه کرد
شاید زمان زیاد ببره اما نشد نداره
