منم اون روز عجله داشتم یهو ی اقای سن و سال بالا تقریبا گف کتاب دعا نذری منم همینطور ک باعجله داشتم حرکت میکردم میخواستم بگیرمش ک گف ی کمک ب فلان مسجد بکنید منم گفتم بگیر بابا نمیخوام
سایه 
یه بار این بلا سر منم اومد یارو اومد یه قران داد منم فکر کردم مجانیه گرفتم بعد پول خواست من به احترام قرآن اون دفه پولشو دادم ولی حواسم جمع کردم دفعه بعد سرم کلاه نذارن
از آشغال جمع کنا نگین که دلم کبابه محله ما پره از آشغال جمع کن از بچه 7 8 ساله گرفته تا پیرمرد 70 ساله فاجعه اون وقتیه که میبینی وایساده از تو سطل یه چیزایی در میاره و میخوره ینی تمام مویرگای بدنم کشیده میشه
خدایا هیچکس رو محتاج نکن....
آمین
از آشغال جمع کنا نگین که دلم کبابه محله ما پره از آشغال جمع کن از بچه 7 8 ساله گرفته تا پیرمرد 70 ساله فاجعه اون وقتیه که میبینی وایساده از تو سطل یه چیزایی در میاره و میخوره ینی تمام مویرگای بدنم کشیده میشه
خدایا هیچکس رو محتاج نکن....
آمین
www.yasaminkuchulu.blogsky.com
هی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
