سلام خانما
دارم از عذاب وجدان دق میکنم
من خودم تک فرزند هستم وقتی ۸ ساله بودم پدرم شهید شد
(تاپیک یخچال جهیزیه مال خواهر ناتنی بود گوشی نداره(خراب بود گوشبش) من گوشیمو بهش دادم تاپیک بزنه ) من خودم ۳ ساله عروسی کردم
مادرم صبر کرد تا من ۱۷ ساله بشم عروسم کرد و بعد من ازدواج کرد
خب با کسی ازدواج کرد که دو فرزند یه پسر ۲۰ ساله و یه دختر ۱۵ ساله داره مادرشون فوت کرده و وضع مالی خوبی نداشتن (وضع مالی منو مادرم خوبه در برابر اونا عالی هستیم مادرم معاون بانکه مرکزی استانمون هست ) ولی شوهرش تو شرکت کار میکنه😑 تو تحقیقات گفتن ابرو مند هستن مادرم ملاکش آبرو و دین بود
خلاصه بعد ازدواجش متوجه شدیم پسرش دزده🥺😥 سرویس طلای منو دزدید (مادرم مجبور شد بخره) چندتا سکه و طلا های مادرمو برداشته و فروخته حتی یه بار تو جیبش دیدن یه دونه گوشواره منو ولی گردن نگرفته . پدر بی غیرتش هیچی بهش نمیگه هزاربار تو جیبش ک ان د و م دیدن بطری م ش ر و ب زیر تخت و تو انباری دیدن
مادرم خیلی غصه میخوره حالا پسره میگه من زن میخوام
من نمیزارم مادرم بره خواستگاری میگم خوب نیست دختر مردمو بدبخت کنی زندگیمون اتیش میگیره
ولی پدر عوضیش میگه زن بگیره درست میشه من میدونم نمیشه😭
مادرم زور سرشه به زور امروز بردنش خواستگاری دختره با حجاب و با حیا پدر و مادرش معلم زیبا و با اخلاق
همش میگم خداکنه بیا تحقیق(تعقیبش کنن) ببین با کیا میگرده پشیمون بشن😭