تا ساعت دوازده باهمسری خوابیدیم چون کار شوهرم باموتوره وبخاطر بارندگی نتونست بره امروزو
بعدش صبحانه خوردیم ونماز
بعدش رفتیم ی پارک هیلی خلوت هست هیشکس توش نبود با ماسک رفتیم یکم زیر بارون ک شدتش کم شده بود قدم زدیم و برگشتیم چون یک هفته بود کلا توخونه بودیم دلم هوای تازه میخواست (نگید کرونا چون پارک ب اون بزرگی خودمون بودیم)در حد یه ربع
بعدش هم ناهار و کارای خونه و شام درست کردن و بعدشم سریالا
شکر خدا خوب بود