نشنیدم دیدم خیلی سال پیش
وقتی ده سالم بود( بیست و پنج سال پیش)خالم یه خونه
بزرگ خریدن از اینا که دورتا دورش اتاق داره یه درخت انجیر داشت یه توت خیلی بزرگ شوهر خالم مدام میگفت ریشه این درختا میره زیر ساختمون خرابش میکنه اخرش با برادرش گازوییل و نفت ریختن پای درختا چندبار خشک نشدن قطعشون کردن بعد کلی گود کردن ریشه کن کردن بعدم دوباره گازوییل ریختن قشنگ یادمه همه میگفتن دست بردارین دیگه اینا ول نمیکردن یه مدت کم بعدش برادرش تصادف کرد خدابیامرزدتش فوت شد خوب یادمه که همه میگفتن از بس تلاش کرد این دوتا درختو نابود کنه خودشم نابود شدشایدم فقط اتفاق باشه