باردارم
قبلا هم سقط داشتم از اول بارداری استراحتی بودم چون هماتوم داشتم بعدمجفت سر راهی و سرویکس کوتاه
کلا هرسری می دفتم دکتر می گفت تکون نخور حتی در حد کارای خونه هم نکن.
مامانم اینارو می دونست اما به غیر از یکی دوبار اصلا برام غذایی چیزی نفرستاد همش و حاضری خوردیم یا از بیرون
یا خونمون کثافت بر می داشت من نمی تونستم پاشم چون تا می رفتم سونو می گفت طول سرویکس کم شده با این ک قبل وسواس بودم ولی چاره ای نداشتم
تو همین نی نی سایت کلی خوندم اونایی ک استراحت مطلق می شن می رن خونه ی مامانشون می مونن چقدرم ازشون پذیرایی می کنه یا هواشونو داره
شاید باورتون نشه اوایل بارداری به مامانم گفتم هوس فلان غذا رو کردم گفت فلان چیزش گرونه( با این ک وضع مالی بدیم ندارنا)درست نکرد برام
ولی شوهرم چون خانواده ی شوهرم نمی دونستن باردارم رفت گفت مامان خودم این غذارو هوس کردم برام درست کن اونم فوری درست کرد برای پسرش
یکروزم نکشید گفت وای پسرم فلان چیز هوس کرده براش درست نکنم ..
یا کلا مادرشوهرم خیلی هوای بچه هاشو داره هی زنگ می زنن قربون صدقشون می ره سلام عزیزمممممم پرانرژی بهشون کلا انرژی می ده
هی تعریفشون می کنه
مامان من خشک و رسمیه تو تلفن کلا اخلاقش این مدلیه
البته از اول اینطوری بود
من و شوهرم کرونا گرفتیم تو این وضعیت حاملگیم ک استراحت مطلقم بودم کارای خونرو ک شوهرم می کرد اونم افتاد نتونس انجام بده مجبوری خودم پاشدم همه ب حال من خون گریه می کردن ولی مامانم ی بارم حتی ی سوپ درست نکرد برام بیاره هی می گفت می خوای برات درست کنم بیارم ؟خواستی خودت بگو .. فک کنید من خواهرشوهرم بیشتر برام غذا درست کرد فرستاد تا مامان خودم...
تا خودمم نگم یادش نمی افته منو با همسرم دعوت کنه
کلا هم خیلی چیزای دیگه هست ک پیش اومده
حالا نمی دونم منتو حاملگیم حساس شدم اینا خیلی به چشمم میاد یا نه واقعا برام کم گذاشته
ب نظرتون من زیادی متوقعم ؟ کلا هم انگاری هیچ ذوقی واسه بچه ی من ندارن
امروز همسرم می گفت انگاری مامانت اینا هیج ذوقی ندارن اصلا نمیرن نمیان هیچی نمی گن
فقط سکوت کردم
نمی دونم شما منو راهنمایی کنید