دلم واسه داداشم میسوزه تو راه بد کشیده شده کارای بد میکنه مواد میکشه 17 سالشه من 19 سالمه بخدا داداشمو از جون خودم بیشتر دوست دارم قبل عروسیم دوست صمیمی هم بودیم انقد داداشم خوب بود با ادب بود حتی اگه سیلی هم بزرگترش میزد سرشو بالا نمیکرد نگاه کنه انقد خوشکله داداشم که حدو اندازه نداره از خوشکلیش تو فامیل و محله معروفه بخدا تو خیابون کارثرا بهش نگاه میکنن چشاش آبی تیله ای اما الان سه ساله ازدواج کردم اومدم یه شهر دیگه 4 ماه یک بار میبینمش دیگه مثه قبل نیست ازم دور شده با دوستای نا باب میگرده صدمه به جسمش میزنه میاد مواد مصرف میکنه خونه چشاش کاسه خونه یه دفعه دیدم زیر پتو گریه میکنه روانشناس هم نمیاد جیگرم واسش آتیشه داداشم پاره تنم جلو چشمام داره آب میشه کلی دل دل کردم امروز به پدرم زنگ زدم گفتم داره چیکار میکنه گفتم منکه پیشش نیستم حد اقل بابام حواسش باشه اونم امروز کتکش زده حال روحی داداشم بد تر شده میگه توام پشتمو خالی کردی داداش دسته گل قشنگم داره پر پر میشه دلم پره غصست خود بابام ورشکسته شده حالو روزش داغونه مادرشم فوت کرده ماشین و خونه بابامم توقیف کردن 1 بار سکته کرده قلبشم ناراحته مادرمم افسردگی شدید همش گریه میکنه دارو مصرف میکنه مریضی عصاب گرفته تو یه ماه 10 کیلو کم کرده منم شهر دورم شوهرم واسه کرونا نمیزاره زیاد برم بیشتر از همه جیگرم واسه داداشم میسوزه از من دلگیره که به بابا گفتم جواب تلفنمو نمیده از بابا کتک خورده مامانم میگه صورت مثل ماهش کبود شده😭😭😭😭😭😭