2752
2734
عنوان

خانما کسی بوده آزمایش شوهرش اسپرم ها بدشکل باشن؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1328 بازدید | 67 پست

وقتی خدا هست غصه چرا؟؟؟


به هم دیگه امید بدید. خدای نکرده این گریه کردنا باعث نشه همسرت یا خودت سرخورده بشین و روتون اثر بذاره. هیچکس از فردا خبر نداره...خدا خیلی بزرگه کنار هم باشید و پرانرژی و پرامید

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
۲۷عزیزم

اوووووه حالا حالاها وقت داری

اصلا ناامید نشو

دختر داییم بعد ۹سال ناباروری تازه باردار شده ماه بعدهم فارغ میشه

دوست صمیمیم بعد ۱۱سال ناباروری هم خودش مشکل داشت هم شوهرش با آخرین آی وی اف دوقلو باردار شد ی دختر و ی پسر انقد خوشگلن که نگو

به درمانت ادامه بده اصلا ناامید نشو 

برای سلامتی امام زمان صلوات بفرستید لطفا
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



منو شوهرم هر دو تو سن 35 ازدواج کردیم، من تخمدان پلی کیستیک داشتم و شوهرم واریکوسل و اسپرمش بد شکل بود، بهمون گفتن حتی با آی وی اف بچه دار نمیشید مگه با اهداء اسپرم که شوهرم قبول نکرد، حالا یه دختر خیلی ناز دارم معجزه خدا، بعد دو سال به صورت طبیعی و بدون هیچ اقدام پزشکی خدا بهم یه فرشته زیبا داد، پست بعد عکسشو میذارم، نا امید نشو عزیزم ❤️

☘️⚖️تعادل قانون طلایی زندگی ⚖️☘️
خداخیرت بده بگو انشاالله که باعث خیری

ی صلوات 12روزه هسش هدیه میکنی به 12امام شبا باید بفرسی 10تسبیح هرشب بعدش اصلن نباید ب لباست یا زمین بخوره تسبیحت همنجوری ک تموم شد تسبیح میبری طرف قبله روی میخ روب بلندی 

2731

راستی از روضه علی اصغر غافل نشو به خدا که معجزه میکنهنذر کن برس کربلا روبه ضریح اباعبداله روضه علی اصغر بخون و آقا روبه خون گلوی اصغر قسم بده 

اگه حاجت روا نشدی بیا اینجا منو تک کن هر فحش و ناسزایی دلت خواست بهم بگو

برای سلامتی امام زمان صلوات بفرستید لطفا
وقتی خدا هست غصه چرا؟؟؟ به هم دیگه امید بدید. خدای نکرده این گریه کردنا باعث نشه همسرت یا خودت س ...

اخه باحرف خانوادش چه کنم ؟! هفته پیش فهمیدم یکی بارداره از ما مخفی کردن گفتن نگین چشم میکنن . تازه منی که هم خودم هم شوهرم برا زایمان خواهراش از جون مایع گذاشتیم و کلی بهشون رسیدیم 

اوووووه حالا حالاها وقت داری اصلا ناامید نشو دختر داییم بعد ۹سال ناباروری تازه باردار شده ماه بعده ...

خدا براشون ببخشه . خانواده ها هرروز بهمون فشار میارن و کنایه میزنن

اخه باحرف خانوادش چه کنم ؟! هفته پیش فهمیدم یکی بارداره از ما مخفی کردن گفتن نگین چشم میکنن . تازه م ...

به حرف هیچکس اهمیت نده. بهترین چیز اینه در برابر حرف مردم کر باشیم. چه چیز باارزشی به زندگی و آرامشمون اضافه میکنن که حالا با نیش و کنایه هاشون بخوایم عصبی بشیم. 

یه روز میاد بچه خودتو تو بغلت میگیری و با یه لبخندش صورت هیشکی به چشمت نمیاد. قوی باش

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز