عزیزم چاره ای نیست . زشته ک ب خانواده ات بگین نیاین . شوهرتم ک نوکر دم دستت نیست بخوای با اس بگی خانواده ام دارن میان برو خرید !
بگو عزیزم می دونم الآن هر دو ناراحتیم و چون عصبانی بودیم حرفایی این وسط زدیم . نمی گم کی مقصره ، کی نیست . الآن خانواده ام مهمونمون هستن لطفا درک کن بحث ما ب اونا ربطی نداره . لطفا برو خرید و تا زمانی ک خانواده ام هستن نقش بازی می کنیم ، بعد از رفتنشون هر تصمیمی گرفتیم اشکالی نداره .
حتی مجبور شدی بگو قبول دارم تا حدودی حق با تو هست . یه جوری که واسه غرورش مقاومت نکنه و ب حرفت گوش بده .