به نظرتون بچه دار بشیم از وابستگیه شوهر نسبته به خانوادش کم میشه؟

ممکنه از وابستگیش کم کنه ولی فقط احتماله. ولی دوستانه میگم بهتون این اصلا دلیل خوبی برا بچه دار شدنتون نیست باید هردوتون بتونین این مسولیت و تاآخرعمر بپذیرید اگر درخودتون میبینید واگر باهم مشکلی ندارین بچه بیارین اما اگه مثلا مشکل دارین باهم یا ازهم دوری میکنین یا هرچیزی بچه تا بیشترش میکنه اون مشکلو.یا فکرکن شوهرتون بطور مثال مسولیت پذیر نباشه تا بچه گریه کنه بهانه بیاره بلند بشه بره ازخونه بیرون یا تحملشو نداشته باشه و.... پس درآرامش وبادید باز این تصمیمو بگیرین انشاالله که خیره

واقعا؟

آره شوهر من،خیلی به مادر و برادر کوچیکش وابسته بود از وقتی بچه مون بدنیا اومده پاشم نذاشته خونه شون،هی زنگ میزنن چرا نمیای،میگه سرم گرمه بچه ست.

شوهرت رو نمیدونم ولی مادرشوهر خواهرشوهرت به بهانه اینکه دلشون برای بچه تنگ شده یا همش رفت و آمد میکنن یا مدام زنگ میزنن

خیلی اولاش اینطوره

شوهراتون نمیشه به طور کل از خانوادش دوری کن هر چیزی جای خودش داره

شما خودتون پدرو مادر دارید اونم پسر یک خانواده هستش دیگه پدرو مادر داره دوست داره خب حداقل پیش اونا هم باشه

بله،چون مثل قبل نمیتونیم راحت باشیم،بچه سختی داره،پس فشار روانی بیشتره،کسایی که قبل بچه با هم مشکل دارن با اومدن بچه بیشتر میشه

پس مشکلاتو قبل بچه دار شدن باید حل کرد

نه نگو انشالله که از این به بعدم اینجوری باشه🤔🤔🙁🙁

مادر شوهر منم اوایل بچه بدنیا اومده بود همش زنگ میزد بیاین بیاین بچه رو ببینم شوهرم هم ول کن نبود که بریم بعد هر وی دکتر می‌گفت بچه رو بیرون نبرید بچه کوچیکه در ارتباط با دیگران مریض میشه همیشه تو مطبش اینو می‌گفت بچه هم واقعا مریض میشد که یه بار مریض شد شوهرم هم همونجا بود گفتم میدونید چیه آقای دکتر شوهرم همش میگه بریم بریم فلانجا بعدش دکتره به شوهرم دعوا کرد الان تا خواهراش بخوان بیان خونمون سریع میگه اگه مریض نیستین سرما نخوردین بیاین از بس دیده پسرم مریض شده ترسیده

من خیلی موافق حرفتونم ولی خیلیا نمی‌دونم چرا میگن بچه دار شید خوب میشین با هم ،نمونه اش داداشم که زن داداشمو نمیخواست اما داییم به زور این وصلتو جور کرد و زیر گوش داداش عذر میخوام خرم خوند اونم رفت دختره رو گرفت که تحصیل کرده اس مثلا آخه داییم از آدمای تحصیل کرده خیلی خوشش میاد بگمونم عقده داره که زنش تحصیل کرده نیست برا همین داداشمو بدبخت کرد الان داداشم با وجود دو تا بچه بازم زنشو دوست نداره و هیچ جایی هم نمیبرتشون البته مقصر زن داداشم  وخانواده اش بودن ول کن داداشم نبودن تا داداشم هر شد رفت گرفتش الان علاوه بر اینکه داداشم اذیته دختره خودش هم اذینه و پشیمونه که چرا این همه اصرار می‌کرده برا ازدواج،یع بار بهم گفت داداشت ما رو نمیبرع مسافرت تفریح و اینا منم گفتم شما که داداشمو میشناختین نامزدی طولانی مدتی داشتین هی نامزدی بهم میخورد و خودتون باز ول کن نبودین درستش میکردین من الان با وجود دو تا بچه نمیتونم تو زندگیتون دخالتی داشته باشم چون موقع ازدواجش هم بابام گفت من کاری ندارم نمیام چون می‌دونم این دوتا با هم زندگی نمیکنن

بچه مشکلات رو بیشتر میکنه 

شک نکن

وقتی بچه دار بشو که شرایطی پایدار داشته باشی 

وقتی شوهرت رو همین جور که هست بخوای و تازه یه سایز کوچکترش رو هم بخوای به دنیا بیاری

باشوهرم مشکلی ندارم و دوسشم دارم ولی شوهرم خیلی ولخرجه و قدر پول نمیدونه الکی خرج مادرخواهرش میکنع میگم اگه بچه داشته باشیم بیشتر بفکر زندگی و ایندمون میشه انشاللههه