آقا من یه شب با خواهرمو خواهر زاده هام خونه مامانم داشتیم میخوابیدیم یواش در کردم فکر کردم شاید خوابیدن یا نمیشنون. بعدش پسرو دختر نه ده ساله خواهرم دعوا افتادن که کدومشون بودن،یکی فسم خورد اون یکی زدتو کلش که قسم دروغ نخور و... خلاصه که من بی صدا داشتم ازخنده روده بر میشدم😊😊😊
اها یادم اومد کلاس اول ک بودم
کیفامونو کنار دیوار رو سکو میزاشتیم میرفتیم تو صف
یه بار کیفمو ک اومدم بردارم برم سر کلاس
یه اشغال بینی بزررررگ چسبیده بود بهش🤢🤢
میخواستم بالا بیارم نزدیک بود گریه کنم به فکرمم نمیرستید چیکار کنم
در همون حال داغون کیفو جوری گرفته بودم ک خودم نبینمش
رفتم سر کلاس
بعد دیدم نیست
فک کنم خورده بود به مقنعه بچه ها تو راهرو🤣🤣🤣
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
