به اینکه چه جنعه مسخره ای بود.به اینکه چرا یه مسعله کوچیک برامون باعث قهرو ناراحتی شد.به اینکه به شوهرم گفتم دیگه باهات حرف نمیزنم و تاکی میتونم رو حرفم بمونم و قهرباشم.
چقدر دلم گرفته.رفتیم بچه رو باماشین بگردونیم توذهنم باخودم و خدا حرف میزدم و میگفتم کاش اصلا به دنیا نمیومدم.
کاش هیچوقت دختردار نشم.دختراخیلی بدبختن زود گول عشق و عاشقی رو میخورن.
خیلی خسته و دل گیرم.
شب همگی خوش🚶♀️