من اصلا اعتقاد نداشتم اما بعد از جشن نامزدیم زیر قالی خونمون چیزی پیدا کردم ک خیلی عجیب بود مامانم گفت دعاست اما چون اعتقادی نداشتم اهمیت ندادم دقیقا همون شب نامزدم 3،4روزی حالش بد شد تب لزر شدی گرفت بیمارستان هم ک رفت گفت هیچ مشکلی نداری و دقیقا بعد از نامزدی کلی مشکل و گرفتاری سر راهمون قرار گرفت و حتی خودمون ک خیلی باهم اوکی بودیم ب مشکل خوردیم و همش بحث داشتیم
واقعا وجود داره و ادمای پلید کم نیستن