اره همچین ادمایی هستن . خیلی باهام بدرفتاری کردن همش تو ذهنم مونده . میبینمشون حالم بد میشه . بیشتر مادره داره اذیت میکنه . خیلی خسیس و حسوده .
من خودم شمالی ام.اونا خلخال هستن.. تو عقد رفتم خونشون. مادره جلوی من میگفت وای اه الان برنجامون زود تموم میشه . بعد میگفت وقتی اومدی اینجا موندی خونه بابات نیست که باید کار کنی . کلا اشپزی و تمیز کاری خونه رو انداخت گردن من.خونشونم خیلی بزرگ بود خسته میشدم در حالیکه فقط ۳ یا ۴ روز میموندم اونجا .
بعد وقتی میرسیدم اونجا اصلا ازم پذیرایی نمیکردن حتی با چای. میوه که اصلا .بعد میدیدم تو یخچالشون اصلا میوه نیست.بعد اتفاقی دیدم میوه ها رو داخل کمد دیواریه اتاقشون قایم کرده بود. خیلی ناراحت شدم.
اگه موقع شام یا ناهار میرسیدم خونشون بهم میگفت ما غذامونو خوردیم تو اگه گشنته خودت یه چیزی برای خودت درست کن . 😭
یه بارم گشنم شد یه نیمرو درست کردم مادره پاشد پنجره ها رو باز کرد بعد میومد بالاسرم غر غر میزد که تو باعث شدی خونه بوی تخم مرغ بگیره من دیگه شب خوابم نمیبره .
یه بارم کم مونده بود خودشو پدره منو بزنن بخدا.حالت تهاجمی گرفته بودن همش با دست ضربه میزدن به شونه ام . سره اینکه تو باعث شدی پسرمون رفتارش با ما تغییر کنه