خوبه که بخشیدی خوشبحالت من هرگز نمیتونم ببخشمش خدا ازش نگذره که دنیای خدا به این قشنگی رو جلو چشمام تیره و تار کرده دیگه حتی رنگهارو نمیبینم حس میکنم همه چی سرد و تاریک و سیاه و خاکستریه دیگه حتی گذشت شبا و روزا برام مهم نیست دیگه حتی دلخوشیهای کوچک هم خوشحالم نمیکنه در واقع دیگه دلم هیچی نمیخواد هیچ چی