والا من خودم اصلا اعتقاد نداشتم، حتی میگفتن مادر یکی از خواستگارهام بخت منو با موهام که قیچی کرده بسته ولی اهمیت نمیدادم ولی این مدت از همسایمون چیزایی دیدم و شنیدم که واقعا متوجه شدم هم دعا هم طلسم و جادو حقیقت داره
آره تا دلت بخاد اطرافم اینجوری بوده.
حتی پسر عموم و زنش میمردن واسه هم ۱ ماه قبل عروسی ک حتی خونه هم رهن کرده بودن یهو نامه طلاق غیابی اومد در خونشون دختره طلاق گرفته بود بی دلیل،پسر عموم داشت دیوونه میشد سرکتاب باز کردن گفتن دعا خورشون کردن باطلش کردن دوباره برگشتن سر زندگیشون بدون هیچ بحثی و خیلی عاشقانه
خواهرش شوهر کرد بدبخت شد، یه شوهر تنبل و مفتخور و دختر باز، همیشه هم آواره دربه دره ازاین خونه به اون خونه،خرج زندگیشم برادرشوهرم میده،ولی نمیفهمه چوب خداست، البته بقیه زندگی جاریم خوبه،همه چیش سرجاشه، از خدا هم دلگیرم.
خواهرم خودش گفت جاریت یه لیوان آب از خونشون آورد مجبورم کرد بخورم، گفت بخور بختت باز شه،خواهرم همش ۱۴ سالش بود، هرچی گفته من چهارده سالمه دیر نشده که، اینم گفته نه تو بخور کاریت نباشه،برات خوبه، چندروز بعد هم پاهاش فلج شد هم گوشاش سنگین، خواهرم خونه تنها بوده، جاریمم همسایمون بود،ما تازه عقد کرده بودیم.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
