حدودا شیش ماه پیش عقددخترش بود،منم باردار بودم،ی عقد مختصر ک فقط خودمون بودیم گرفت براش،دم غروب مادرشوهرم اومد گفت ببین خواهرشوهرای دخترم نیومدن الان اگه تو شام بمونی مادرشوهرش ناراحت میشه!!!!!شما فکر کن با آقایون نزدیک ۲۰نفر بودیم و شوهرمم سرکار بود و اونجا نبود بعد فقط عذر منو خواستن!!!موقع رفتن هم خواهرشوهرم گفت شرمنده تورو شام نگه نمیدارما آخه خورشتمون کمه😕یعنی وقتی زدم بیرون اذان مغرب داشت میگفت،شما ببین زن حامله رو دم شام انداختن بیرون،بقدری بهم برخورد ک حدو حساب نداره،الان خانوم همش اصرار میکنه و تیکه میپرونه ک دخترشو پاگشا کنم😶ب شوهرمم گفتم خداشاهده بمیرمم دعوتش نمیکنم،خواهرت حق نداره از من توقع داشته باشه😕این حجم از پررو بودن جالب نیس بنظرتون؟
دست خودم نیس،هربار یادم میفته دیوونه میشم،البته اینکه خواهرشوهرمم اصرار داره دعوتش کنمم بی تاثیر نیس ...
حق داری کاملا حقو به شما میدم
فکرشو نکن دعوتشم نکن گفتن بگو شرایطشو ندارم
میگی اسم بچت باید حتما فقط پارسی باشه بعدش تو هر جمله 500تا کلمه انگلیسی میگی؟فازت چیه ؟بهشت زهرای لندن بزنه به کمرت با کلاس!! ازلینای عزیزم دلتنگتم رفیق
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بخدا یادم میفته گریه ام میگیره،اینقدر ک بهم برخورد
بایدم بربخوره ....آخه کی به زن حامله میگه پاشو برو شام نمون نمیگن بوی غذا تو خونه پخش شده این دلش میخواد😢😢😢منم یه بار اومدم خونه پدرشوهرم اینا بعد بچه های دیگه اشم بودن اونقد بوی غذا خوب بود که اصلا دلم خواس ولی کسی به ما تعارف نکرد که بمونین پدرشوهرم گفت از بیرون اومدین برین خونتون استراحت کنین منم باردار بودم اونا رو قبلا دعوت کرده بودن باورکن هنوزم که هنوزه بوی اون غذا تو مشاممه