نمیدونم هنوز از دکترم سوال نکردم حالا چهارشنبه باید برم پیشش بهش میگم....مامانم بهم خیلی دوره پردیسه وگرنه میرفتم خونه مامانم ...خواهرم میگه بیا خونه ما ولی با شوهرش معذبم...خونه مادر شوهرمم دوست ندارم برم...چاره ای ندارم که بیام خونه خودم حالا یا باید خودم بیام بالا یا با ویلچر بیام
دختر نازم وقتی به اوج عجز و نا امیدی رسیدم و دلم شکست تو مثل معجزه از آسمونها اومدی