*🖤زندگینامه شهیدآقاسیدرضاحسینی🖤*
*تولد: ۷۸/۵/۱۰❤*
*شهادت: ۹۷/۵/۲۱💔*
*مادرشهیدآقا سید رضا قصدبچه دار شدن نداشتن چون ۵تا بچه داشتن ۶سال هم ازتولدآخرین فرزندش میگذشت که یک شب درخواب میبینن که یک فرد نورانی بچه ای باامامه وعبا بهش میده میگه شیخ سیدجلالت روبگیر بعدمادرش میفهمه حامله هست ودر تمام دوران حاملگی کلاس قرآن داشت وقرآن یاد میداد وقتی بچه به دنیا آمد قندش پایین بود وخیلی ریز ومریض بود که شب داداش بچه خواب میبینه که امام رضا بچه رو شفا داده و سالم داده دستش ازفرداش اسمشو میزارن آقارضا وحالش خوب میشه شایدم بخاطر همینه که خیلی از مریض هارو شفا میده آقارضا دهم مرداد سال ۷۸ در رفسنجان روستای اسلام آباد چشم به جهان گشود ششمین وآخرین فرزند خانواده بود وی دارای دوخواهر وسه برادر بود ایشون درخانواده ای مذهبی بزرگ شدن واز همون کودکی در مساجد وهیئتها ومکانهای مذهبی بودن ازبچگی حاجت میداد خیلی ها نذرش میکردن وحاجت میگرفتن یکی بچه دار نمیشد نذرش کردو بچه دارشد یکی مریضی سختی داشت نذرش کردوشفا گرفت و......بخوام بگم خیلی زیادن بزرگ هم که شد همیشه توی مسجدو هیئتها بود .هرشب به یکی از مساجد محل میرفت مثل هیئت عشاق العباس و موکب المهدی و رقیه خاتون و ....به مداحی هم علاقه زیادی داشت خیلی مهربون ومظلوم بودن مثل جدبزرگوارشون امام حسین همه اهل روستا اسلام آباد دوستش داشتن.و الانم قسم راستشون شده آقاسید رضا.* *ایشون یک بسیجی فعال بودهفت سال عضو بسیج بود وکارت سبز داشت*
*تا اینکه دیپلمش رو گرفت وازبس امام حسین دوست میداشت به عشق امام حسین رفت خدمت سربازی که کارت پایان خدمت بگیره بره پابوس آقا امام حسین بعد بره مدافع حرم بشه اسمشون ازقبل برای مدافعین حرم نوشته بودن دوره آموزشی ایشون باغین بود وبعدکه تقسیمشون کردن خدمتش افتاد سیستان بلوچستان شهرسرباز منطقه راسک که نزدیک مرز بود وخیلی خطرناک بود ولی ایشون بخاطری خانوادش نگرانش نشن همیشه میگفت جای من خیلی خوبه اصلا خطری مارو تهدید نمیکنه بعداز شهادتش هم خدمتیاشون گفتن بخاطر مذهبی بودنش خیلی اذیتش میکردن وکار ازش میکشیدن.ماه رمضان آنجا اصلا مراسمی نمیگرفتن حتی شبهای قدرو ایشون خیلی معذب بودن که چرا اسمی از مردترین مرد دنیا در این ماه عزیز نیست.موقع اذان گفتن آنجا اسمی از حضرت علی نمیاوردن و دست بسته نماز میخواندن و سنی بودن.* *هفت ماه خدمت کرد شیخ پادگانشون قسم میخورد میگفت بهترین سربازی بود که دیدم اولین نفر پشت سرمن به نماز جماعت می ایستاده وماه رمضان درگرمای چهل درجه زیر آفتاب داغ تمام روزه هاش رو گرفته.همون محل خدمتش جشن تولدکوچکی رو بادوستانش گرفت که ده روز بعدخبر شهادتش رادادن.هرچی از خوبی و آقایی و باادبی و مظلومی و مهربونی این آقا بگم کم گفتم.*
*۲۱مرداد۹۷ساعت۹شب دریک درگیری به درجه رفیع شهادت نائل شد ایشون چون مثل مادرشون حضرت فاطمه وعلی اکبرامام حسین ۱۸سال بیشترنداشتن چیزی ازاین دنیاندیدن پاک ومظلوم بودن بعد ازشهادتش هم حاجت خیلیارو داده خیلی از مریضهارو شفا داده حتی چندنفر که سرطان داشتن شفا داده که یکی از آنها براش مرقدی ساخته خانه پدرشهیدهست ولی هنوز نصبش نکردن.قبر این شهید عزیز در شهرستان رفسنجان روستای اسلام آباد یا شاه جهان آباد قدیم قراردارد.*
*روحش شاد یادش گرامی*