برادر شوهرم قبلا پیش شوهرم کار میکرد قبلا شوهرم مغازه داشت ورشکست شد حالا
اون روز خونشون بودیم
برگشته جلو همش بد شو میگه هعی گفتگفت گفت
حالا تازگیا وضعش خوب شده ما یکم وضعمون جالب نیست از نظر اقتصادی بخاطر ورشکستگیش بدهی داریم
برگشته گفته واسه من مگه کاری داره براش وام جور کنم نمیکنممم
بزار سختی بکشه جلو هممون داشت اینجوری حرف میزد
اخ به من برخورد بغضم گرفت
برگشتم گفتم ما به وام کسی نیاز نداریم
ممنون خودمون حلش میکنیم
بلند شدم رفتم هنوزززز دارم از حرفاش میسوزم 😥