من قشنگ تجربه کردم. 5 سال دیوونه اش بودم. پنج سال از بهترین سال های زندگیم رو هدر دادم. از تپش قلب گرفته تا چشم های همیشه بارانی شده بود کار هر روزم. بالاخره تونستم از تلگرام بهش ناشناس پیام بدم. جوری مسخره ام کرد که... گفت همچین عشقی تو داری ازش میگی فقط تو داستان هاست و من باورت ندارم. برگشت و گفت من آدمی نیستم با ازدواج حال کنم در حالی که کاملا شرایطش رو دارم و حرف هایی که اینجا نمی گنجه. نمیدونم چرا هر لحظه شکستن صدای قلبم رو احساس میکردم. تقصیر اون نبود، من ازش واسه خودم بت ساخته بودم. بعد آخرین پیامش شماره، عکس ها و حتی نوشته های عاشقانه ام رو پاک کردم. یک روز تمام شوک بودم ولی از روز بعدش یک دختر دیگه شدم. دختری که به خودش ارزش قائله. نمیگم اصلا دیگه هیچ فکری نکردم یا خیلی راحت فراموشش کردم ولی موفق شدم که از زندگیم برای همیشه حذفش کنم. الان برام حکم خاطره داره. خاطره ای که 5 سال از زندگیم رو به خودش اختصاص داده. اگه من با این ضعیف بودن و شدت وابستگی تونستم، شما هم حتما میتونید. نذارید طول بکشه چون نتیجه ای جز عذاب کشیدن خودمون نداره.