بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وای خوشبحالش. من از ترس همین زایمان باردار نمیشم خوش بحالش خدااااا
من ک دوقلو حامله بودم دکتر گفت طبیعی بدنیا میان نیاز ب عمل نیس من دردام شروع شد بعد پنج شش ساعت پسرم بدنیا اومد طبیعی دخترم بدنیا نمیومد بردنم برا عمل خیلی اذیت شدم
منم کیسه آبم پاره شد درواقع سوراخ شد چون کم کم آب خارج میشد. دراز کشیدم بعد به حالت سجده بودم و شاممو خوردم بعد یه کوچولو جمع و جور کردم و رفتیم بیمارستان.
فکر کنم باید تلاش کنیم خونسردی خودمون رو حفظ کنیم پس
اره دقیقا
اصلا موقعیت خطرناکی نیست فقط،اگر ابه کیسه اب سیز بشه باید دویید بیمارستان و سز اورژانسی
تاپیکای زایمان طبیعیو بخون خیلی کمکت میکنه
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است با ریشه چه می کنید؟گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای پرواز را علامت ممنوع می زنید با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟گیرم که می کشید گیرم که می برید گیرم که می زنید با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟
مرسی. اخه اِالان توی نت مثل تجربه خود خانمها نیست کاملا... واسه همین پرسیدم. یعنی شنا کیسه این پاره ...
بله حدود نه صبح کیسه پاره شد کاملا زنگ زدیم بیمارستان و رفتیم ولی گفتن هنوز وقت داری که درد های طبیعیت شروعبشه ولی به هر حال ما تا بیست و چهار ساعت زمان میدیم اگه نشد القا میکنیم بچرو چک کردن و اره اومدم خونه چه شبی بر من گذشت و فرداش صبحه زود درد هام شروعشد با همون چیزایی که از زایمان میدونستم فهمیدم طبیعی نیست فاصلشون خیلی زود داره نزدیک میشه بیمارستان که رفتم دیگه کامل پروسه ی هر دو سه دیقه شده بود فاصله ها چون میدونی حتما واسه یه زایمان طبیعیه خوب پروسه ی کاملش نباید اینقدر کوتاه باشه و من اولین تجربم بود وارد نبود وگرنه حتما اصرار میکردم به سزارین