دقیقا من از شوهرم زیاد ناراضی نیستم ولی از خانوادش بشددددددت ناراضی ام و من سوزم از اینجاست ک عموم و زن عموم هستن و تو شهر غریب هستم فکر میکردم از خانوادم بیشتر هوامو داشته باشن ولی عجیبن
نمیدونم تصورشون چیه
چی تو ذهنشون میگذره
ولی برا داماداشون جونشون رو میدن
من بهشون اعتماد کردم و کلی محبتشون کردم ک متاسفانه اونا گونه وظیفه دونستن تا جایی ک حتی من ۱مرغ میگرفتم باید ب اونام میدادم وگرنه واویلا
نمیدونم اگه مقصر منم ک خدا خودش جای حقه و امیدوارم منو ببخشه و سر عقل بیام
و اگر اونان الهی بزودی پشیمون بشن