2737
2739

سلام عزیزان کامل توضیح میدم لطفا راهنمایی کنید.ما طبقه بالای خونه پدرشوهرم مینشستیم من تا ۱۷ ماه بعد عروسیم زیاد ب داخل خونه اهمیت نمیدادم کارامو انجام میدادم ولی قصورهم زیاد داشتم بعد به دنیا اومدن پسرمم چون تجربه اولم بود و افسردگی بعدزایمان گرفتم بدتر شدم و دیگه صدای شوهرم دراومد و یه بار که بدجوردعوامون شد پدرومادرش بچه رو ازم گرفتن و گفتن برگرد خونه پدرت.منم رفتم و ۱۰ روز اینجابودم که شوهرم اومد دنبالم منم گفتم من کمبودهامو جبران میکنم اماتوهم نباید اجازه بدی خانوادت توزندگیمون دخالت کنن اونم درظاهر گفت باشه اما کو گوش شنوا.خلاصه من برگشتم و این یک سال که گذشت نزاشتم شوهرم هیچ کمبودی احساس کنه به خودم و خونه و بچه خیلی میرسیدم و چندین برابر قبل به شوهرم محبت میکردم.اما خانوادش انتظارداشتن روزی چن بار برم پایین و هربارهم که میبینمشون هروکر بخندم و جان جان ببندم ب نافشون.منم اصلا ازاین پاچه خواری ها خوشم نمیومد.ولی هیییچ مشکلی با شوهرم نداشتیم.تااینکه یه روز مادرشوهرم اومد گفت میخوام بچه رو ببرم تو حیاط بزارمش تو استخر آب.منم گفتم گناهه آب نیس مردم بخورن این بچه میشاشه تو آب شرب کثیفش میکنهو...دیدم خانم بهش برخورده.غروب رفته بود جلودر نشسته بود تا شوهرم بیادوهمه چیزوهمون دم در یه جوری به نفع خودش ساسنور کرده بود ک وقتی شوهرم اومد بالا خیلی بد جواب سلاممو داد و گفت سلام و مرض چی گفتی ب مادرم؟منم گفتم بقران همینا رو گفتم گفت دروغ میگی مادم گفته تهدیدش کردی😳😳

یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم/از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم.           لطفا برای روشن شدن تکلیفم تو این زندگی کوفتی یه صلوات بفرستین ممنونتون میشم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

خببب بعدش چیشد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️ برای سلامتی و ظهور امام زمانمون صلوات میفرستی؟ لطفا برای خوشبختی و عاقبت بخیری خودم و خانوادم هم یه صلوات بفرست🥺❤️  ببخشیدا برای خونه دار و شدن همه مستأجرا و خونه دار شدن من ، و برای اینکه دامن همه سبز بشه و صاحب فرزند سالم و صالح بشیم هم یدونه صلوات بفرست مرسی🥺❤️  عرق پیشونی و لباسای از کار کثیف شده ی عشقمو زندگیمو شوهرمووو با یه دنیا عوض نمیکنم چه برسه به یه ادم دیگه❤❤❤😍
2738
😍😍فقط امضات میشه بگین چیکاره‌هستن؟؟؟اگ دوست دارین بگین

تو میوه فروشی کار میکنه لباساش کثیف میشه ولی کثیفیه لباساشو با یه دنیا عوض نمیکنم خیلی واسم ارزشمنده😍😍😍

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️ برای سلامتی و ظهور امام زمانمون صلوات میفرستی؟ لطفا برای خوشبختی و عاقبت بخیری خودم و خانوادم هم یه صلوات بفرست🥺❤️  ببخشیدا برای خونه دار و شدن همه مستأجرا و خونه دار شدن من ، و برای اینکه دامن همه سبز بشه و صاحب فرزند سالم و صالح بشیم هم یدونه صلوات بفرست مرسی🥺❤️  عرق پیشونی و لباسای از کار کثیف شده ی عشقمو زندگیمو شوهرمووو با یه دنیا عوض نمیکنم چه برسه به یه ادم دیگه❤❤❤😍

منم پیش خانواده شوهر میشینم  خیلی سخته متوجهم چی میگی تو خوب داری پیش میری ب خودت بچه ت شوهرت زندگیت برس محبت کن شوهرتو بگیر تو دستت سیاست داشته باش ولی از من ب تو نصیحت اصلا سر خانواده ش باهم بحث نکنید ب شوهرت یاد بده ک هیچ چیزی ارزش بحثه بین تونو نداره بگو منم پدر و مادرمو دوست دارم ولی اولویت م تو و پسرمین توام الویتت باید منو پسرم باشه اینم بهت بگم اصلا بچه تو دستشون نده با خودت ببر با خودت بیار دو تربیتی میشه عذاب میکشی

منم ک شاخ درآورده بودم گفتم باشه الان میام ب مادرت میگم ک بفهمی همینا رو گفتم رفتم پایین ک مادرشوهرم درکمال وقاحت و بی ادبی ب من گفت تو بیحیایی تو بیشرفی بی خانواده منم ک هنگ کرده بودم گفتم خودتی.یهو دیدم حمله ور شد سمتم ک منو بزنه.شوهرم جلوشو گرفت و رفتیم تو راه پله ک شوهرم بخاطر اینکه دل مادرش خنک شه جلو چشمش منو گرفت ب کتک و تقریبا۱۴ پله بالا بودیم ک مادرشوهرمم اومد بالا داشت با شوهرم بحث میکرد ک یهو پاش سر خورد و همه پله هارو افتاد تا پایین .بچه مم ازم گرفتن و رنگ زدن ب پدرم ک بیا دنبال دختر دسته گل ات.پدرمم اومد دم در تو ماشین با پدرشوهرم حرف زدن وقتی برگشتیم پدرم گفت قسمم داده گفته این زندگی رو تموم کن ما از دخترت خسته شدیم و ... چکن نمیاد دست بوس ما و دلایلی ک بالا گفتم.پدرمم گفته بود بچه رو بده بریم اونم قسم خورده بود ک نمیدم.خلاصه ما برگشتیم منم حکم قضایی گرفتم واسه آوزدن بچه م.همون شبی ک صبحش میخواستیم بریم واسه بچه شوهرم اس داد ک میخوام بچه رو بیارم برات منم گفتم بیار.بچه رو با عمه ی بزرگش آورده بود(خواهر پدرشوهرم).عمه اش اومد تو و ب منم گفت شوهرت گفته بیا پایین کارش دارم منم رفتم نشستم تو ماشین گفت من میخوام خونه جدا بگیرم واسه ندادن بچه هم عذاب وجدان داشتم ک اوردمش برات.منم قبول کردم.ولی شرطهامو بهش نگفتم.حالا میخوام بگم ک به هیچ وجه فعلا نمیخوام خانوادتو ببینم.شوهرمم ی قرص مصرف میکنه ب من گفت واسه خواب میخورم بعدا فهمیدم اون قرص مال تشنج و صرع هستش اما هنوز نگفتم من اونو میدونم.حالا میخوام بگم باید بریم پیش مشاور ک اونم تایید کنه واسه خواب میخوری و اینکه باید طلاهامم پس بدی

یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم/از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم.           لطفا برای روشن شدن تکلیفم تو این زندگی کوفتی یه صلوات بفرستین ممنونتون میشم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز