دقیقا همینه مخواد از همه چیز زندگیم سر دربیاره بیرون میریم زنگ میزنه کجایین شام مخوایم بیرون بخوریم میگه نه بیاین شام درست کردم
حتی برای رابطمم می پرسه . یه بار باهاش دعوا کردم گفت دیگه اینکارو نمی کنه ولی اصن درست نمیشه
وای عین منی 🤣من خیلی به همسرم وابسته شده بودم همش میگفتم کنارم باشه آرامش دارم باهاش😐اونم فکر میکرد من با خانوادش مشکل دارم نمی دونست از بس دوستش دارم میخواستم همش مال خودم باشه دفعه آخر که دعوا کردیم دلم ازش سرد شد البته دارم سعی میکنم با محبت اینا بکشم سمت خودم ولی وابستگیم خیلی کم شده دیگه تا این حد برام مهم نیست پیشم باشه یا نه اون خنگ حالیش نبود از دوست داشتن بود و تازه عروسی کرده بودیم وابسته شده بودم الان شکر خدا راحتم وقتی نیست خودمو با قرآن نمیدونم گوشی سرم میکنم اذیت نمیشم 😊
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
