میدونی همین بی قراری و نگرانی زیادی تو میتونه تاثیر بدی رو همسرت هم بذاره. تو اینجوری اونم حساس میکنی و خدایی نکرده همین میشه یه اختلاف. پس منطقی باش. رابطه ی بدون جلوگیری داشته باش بدون استرس و کنترل بیش از حد. بسپار به خدا... به قول امضای فترس جان بذار خدا خودش درست کنه، اون درست کنه قشنگ تره... 🙂
چقد داری زندگی رو واسه خودت سخت میکنی،من جای تو بودم تا ۲۵-۲۶ سالگی اصلاا فکر بچه رو هم نمیکردم،بچه خیلی شیرینه خیلی خوبه ولی بعدا که بیاد میگی کاش یکم بیشتر از روزای دو نفرمون استفاده میکردیم چون جریان زندگی کاملا متفاوت میشه!!!من بچه اولم رو ۲۸ سالگی اوردم میگم کاش دیرتر میاوردم!!!اصلااا عجله نکن واسه بچه اوردن چون بقیه زندگیت رو درگیر بچه هستی و از این روزهاتون نهایت استفاده رو ببر
لوبیا جان من دیشب خیلی منتظرت شدم .
من دیشب اقداممو رفتم که میشد ۱۲سیکلم چون شوهرم ۴روز بود تخلیه نشده بودیعنی۷و۸سیکل اقدام کردیم بعد خواستم نزدیکی آمپول زدنم یکم اسپرم جمع بشه چون قراره اقدامام بیشتر باشه.
امروز میرم سونو
تو رو خدا آنلاین باش تا جواب سونو ربرات بگم
روز ۱۱سیکل رفتم فولی۱۴داشتم حالا قراره امروز که ۱۳سیکلم هست برم.
نه عزیزم من فقط یه بچه دارم که نیمه اول به دنیا اومده. به دوستمون داشتم توضیح میدادم که دختر من آخرهای تابستون به دنیا اومده بقیه همکلاسی هاش که نیمه دوم سال قبل بودن تقریبا یه سال بزرگتر بودن ازش. دختر من همیشه تو مدرسه ریزه میزه محسوب میشد
عزیزم‌چه‌قدر‌بیتابی‌میکنی.یه‌کم‌زمان‌بدین‌به‌خودتون.من‌بارداری‌اولم‌ماه‌سوم‌اقدامم‌گرفت.سنی‌هم‌نداشتم.پارسال‌همین‌موقع‌ماه‌دوم‌باردار‌شدم‌ولی‌متاسفانه‌‌رشد‌نکرد‌وآخرای‌بهمن‌سقط‌کردم‌تاالان‌میترسیدم‌دوباره‌همینطور‌بشه‌ولی‌تصمیم‌گرفتم‌از‌این‌ماه‌‌برم‌اقدام.توکل‌کن‌به‌خدا.هرزمانی‌که‌خودش‌‌مصلحت‌‌بدونه‌بهمون‌میده.نباید‌‌چیزیو‌به‌زور‌از‌خدا‌بخوای.بگو‌سپردم‌به‌خودت.
