٤ ماه بود جدا شده بوديم
به خاطر اختلاف فرهنگى و اختلاف مذهبى و وابسته بودنش به خانواده
ولى من با وجود اين همه اختلاف بعد از جدايى هم حتى دوستش داشتم، يه شب كه فكر كردم به يه نفر داره آشنا ميشه داشتم ديوونه ميشدم
خودمم آدمى نيستم كه به اين زوديا با كسى بتونم باشم
الان كه اون برگشته يكم تغيير كرده
ولى هنوز ايراداى اصليش پابرجاس
اومده ميگه: عيد غدير باااايد عقد كنيم ما ديگه همديگه رو ميشناسيم، اگه نشه ديگه من حاضر نيستم چند ماه باز الكى ادامه بديم باز تو بگى نميشه!
منم خيلى ميترسم اينقد زود عقد كنم
از طرفى نگرانم از دستش بدم اگه قبول نكنم
نميدونم چيكار بايد بكنم؟