چند وقت دیگه تولدشه خودش گفت فلان چیزو برام بخر دیروز بهش گفتم اگه دوست دارید بیاید بریم باهم هم یکم تاب بخوریم هم کادوتو بگیرم نهارم خونه مامانم دعوت بودیم بعد گفت باشه اگه صبح بیدار شدیم میایم صبح یبار زنگش زدم جواب نداد بعد خودش زنگ زد گفت نمیادو هیچی دیگه با شوهرش کلی دعوا کردنو به همه زنگ زدن حالا همه جا تقصیرو انداخته گردن من نهارم نیومدن خونه مامانم لانم بلاکم کرده من بزرگتر از اونم واقعا نمیفهمم چرا هر بار رفتارشو میبخشم باز
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شاید خواهرت به شوهرش گیر داده بریم بیرون شوهرش قبول نكرده دعواشون شده حالا حرصش گرفته سر بیرون رفتن با شما دعواش شده. به نظرم ناراحتیش از شما بیمورده خوب میگفت نمیتونیم بیایم. من باشم دیگه هیچوقت بهشون پیشنهاد بیرون رفتن نمیدم از این به بعد
یا یک عالمه از ماجرا روسانسور کردین و تعریف نکردین یا خواهر و شوهر خواهرتون کلا تعادل روانی ندارن!!! ...
نه بابا شوهر خواهر شوهرم قراره بره گوششو عمل کنه عمل سختیم هست کلی میترسه هرچی به خواهرم پریشب گفتم یکم درکش کن بداخلاقیم کرد محلش نده گوش نمیکنه بعدم بخاطر این عمل که درپیش دارن فعلا دستشون تنگ شده خواهرم عادت کرده هرجا بره حتما باید لباس بخره همش باهم بحث دارن
جدا ازاینایی که گفتی واقعا واستون متاسفم که اوضاع کشور ومردم رودرک نمیکنید کروناباکسی شوخی نداره بفک ...
وای خدا چرا اینقدر گیراییتون کمه؟منظورم از تاب خوردن این بود که با ماشین یه تاب بزنیم اونجوری کرونا میره تو حلق شما؟ازین ریسه های تزیینی واسه تولدش میخواست یجای داشت گفتم تا اونجا که کلی راهه یه تابی میخوریمو میخریم میایم میخواستم خودش بگه کدومو میخواد
باهمچین اخلاقایی معاشرت خیلی سخته باید خیلی احتیاط کنین چون از هرچیزی ماجرا درست میکنن و به ج ...
والا من ۲ روز بود زایمان کرده بودم سزارین بخیه هام میسوخت اصلا نمیتونستم بشینم خونه مامانم بودم اینو شوهرش ۲ روزو کامل اونجا بودن منم دیگه خسته بودم رفتم تو اتاق با بچم سرگرم بودم بعدم شوهرم اومد پیش بچه مامانمم اومد که لباساشو عوض کنه ۱۰ دقیقه که شدو اینو شوهرش قهر کردند شترق درو بهم زدنو رفتن