😅🌺
هيچي ديگه، تصميم گرفتم برم ايران و بگردم، يه كوله خوبو يه كفش خوب خريدم. سخت بود توي يه كوله و پر از وسايل مورد نياز براي چند ماه بزارم اما ديدم خيلي چيزا تو زندگي اضافي هستن و مورد نياز نيستن.(مثل ذهن انسان ها كه گاهي مطالب بيهوده و اضافي توش وجود داره). كوله و برداشتم و رفتم سفر.البته بگم ٣ماه تو سفر بودم بعد ٢هفته برگشتم خونه و دوباره ادامه دادم به رفتن.
من عاشق سفر و آدماي جديدم، اصلا آدم يكجا موندن نيستم.
۲۸ سالمه. شاغلم . ۱۵ ازدواج کردم بعدازدواج درسموخوندم تاکاردانی بعدباردارشدم. الانم شکرخدا راضیم اززندگی.
۲۶سالمه لیسانسمو گرفتم ازدواج کردم تو شرکت همسرم کار میکنم کمک همسرم کردم تا برنامه ای نوشت ازش بهره برداری کنه و بتونه شرکتمونو راه بندازه الانم عضو هیت مدیره شرکتم ایشاا. به زودی بشیم یه شرکت بزرگ و کارافرین پولساز
من براي استراحت و جا سخت نميگرم(بعضي از دوستام حتما بايد توي هتل بخوابن)
بعضي جاها مثل مازندران و گيلان و شهرهاي شمالي كه جنگل داشت، كمپ ميزدم و يا مردم شمال انقدر به ما مسافراي اين مدلي لطف داشتن كه اتاقاشون و مجاني يا نصف قيمت اجاره ميدادن.(كلا مردم ديدشون نسبت به كوله گردا خوب شده) ، بعضي جاها هم اتاق اجاره ميكردم يا بخت باهام يار بود و دوست پيدا ميكردم تو و شهر و بهم جا ميدادن.مثلا تبريز كه بودم، يه پيرزن بهم اتاق داد.هرروز برام غذا ميپخت.وقتي خواستم هزينه پرداخت كنم، پول نگرفت😍 گاهي هم كوله گرداي ديگه و ميديدم و باهم دوست ميشديم و تا صبح كنار هم زير آسمون شب ميمونديم(كوير)
٦ماه سفر كردم، كلا ٥ميليون شد😅😬
