علت این که یهویی خود به خود میرم رو موود غمگین چیه؟چی کار کنم همیشه شاد باشم؟

رویا73

مدیر استارتر

عضویت: 1396/04/13

تعداد پست: 4952

عزیزم بچه هم داری؟ چند ساله عروسی کردید؟ چندوقته این حسو داری؟

نه بچه ندارم 

تقریبا پنج سال ولی از بچگی خیلی سختی کشیدم چون روحیم حساس بود از دست همه تقریبا دلخور شدم

به آدما خیییلی اهمیت میدم در حدی که به خودم اصلا ارزش قایل نمیشم ولی هیشکی تا حالا به من ارزش قایل نشده

هر چیز که در جستن آنی ،آنی...😌

1399/04/16

|

03:55

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

شادي

عضویت: 1396/03/25

تعداد پست: 1306

نه بچه ندارم  تقریبا پنج سال ولی از بچگی خیلی سختی کشیدم چون روحیم حساس بود از دست همه تقریبا ...

آخه عزیزم

اگه تهرانی بهت مشاور عالی معرفی کنم.

اما تو مشخصه خیلی خوبی و خیلی بدی در حقت کردند حس میکنم.

توروخدا دعام کن وسواس فکریم تموم بشه خواهش میکنم صلواتم برام بفرست دیگه طاقت ندارم. هرکی منو دعام کرد و صلواتم فرستاد ایشالله حاجت روا شه.

1399/04/16

|

03:59

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

رویا73

مدیر استارتر

عضویت: 1396/04/13

تعداد پست: 4952

اسی من مطمئنم تو تیر ماهی ای😂

همه ی ماه ها‌رو‌گفتن همه جز ماه تولدم😂😂😂

هر چیز که در جستن آنی ،آنی...😌

1399/04/16

|

04:42

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

بانوی1کوچک

عضویت: 1397/02/25

تعداد پست: 23098

چه ماهی هستی دی نیستی؟؟؟؟

هه من دیم اینجوریم دییا اینجورین

1399/04/16

|

04:44

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16131

چرا کمه اتفاقا

کمبودش باعث افسردگی هم میشه، ماهی یه بار یه قرص ویتامین دی بخور

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/04/16

|

11:29

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب